هیأت سائلین امام حسن مجتبی(علیه السلام) زنجان

۹ آبان ۱۳۹۸ 884 0 نظر

براساس آموزه‌های قرآنی، هر انسانی لازم است بکوشد تا حسینی شود؛ زیرا امام حسین(ع) اسوه نیک و کامل الهی برای مردم است و هر انسانی باید براساس نقشه و طرحی که خداوند به نام امام حسین(ع) ارائه کرده، خود را حسینی بسازد. امام حسین(ع) سرمشق مطلق و کامل و نیکویی است که اگر کسی او را ملاک قرار دهد، متاله و ربانی می‌شود و اهداف خلقت و آفرینش انسان را برآورده می‌سازد و محبوب و مرضی خداوند می‌گردد.

هرساله این فرصت همانند ماه رمضان برای مردم فراهم می‌آید تا در یک دوره فشرده حسینی شدن شرکت کند و با شناخت و معرفت نسبت به آن حضرت(ع) بتواند معیارها و ملاک‌های حسینی شدن را پس از شناخت در خود بروز و ظهور دهد. اما پس از پایان این دوره همانند دوره فشرده تقواسازی ماه رمضان، بسیاری از شرکت کنندگان در دوره آموزشی حسینی شدن، دچار غفلت می‌شوند و از حسینی ماندن باز می‌مانند و نمی توانند آن الگو و سبک زندگی کامل و نیک را در تمام روزهای زندگی خود به کارگیرند.

نویسنده دراین مطلب برآن است تا ضمن تبیین معیارهای حسینی شدن، چگونگی حسینی ماندن را بیان کند.

حسین(ع) وارث پیامبران

امام حسین(ع) عصاره همه آموزه‌های الهی و تجسم و عینیت همه کمالات خداوندی است که پیامبران(ع) از آدم(ع) تا خاتم(ص) بدان دعوت کرده اند. از این رو در زیارت وارث از مقام وراثت آن حضرت(ع) نسبت به همه پیامبران به ویژه پیامبران اولوالعزم که شاخص همه پیامبران الهی هستند، سخن به میان آمده است.

اگر بخواهیم امام حسین(ع) را در یک کلمه کامل بیان کنیم همان وارث پیامبران بودن ایشان است. وارث کسی است که همه چیز را از گذشتگان خویش به ارث می‌برد. امام حسین(ع) همه صفات، ماموریت‌ها و مقامات پیامبران پیشین را به ارث برده و به عنوان عصاره و تمام کمال آنان معرفی شده است. بنابراین، هر آنچه در پیامبران دیگر به عنوان کمال می‌توان یافت، در ایشان به تمامیت یافت می‌شود، و هرآنچه که پیامبران پیشین به عنوان ماموریت الهی خود انجام داده‌اند، ایشان آن را انجام داده و هرآنچه در پیامبران دیگر از سوی خداوند به عنوان مقام و منزلتی بیان شده است، در آن حضرت موجود می‌باشد.

براساس آموزه‌های قرآنی، عصاره ماموریت‌های پیامبران در حوزه‌های اعتقادی دعوت به توحید محض و در حوزه عمل اجتماعی و سیاسی، دعوت توده‌ها به قیام و عدالت براساس آموزه‌های وحیانی و سنت‌ها و قوانین الهی است. (حدید، آیه 25)

همه پیامبران در این چارچوب عمل می‌کردند و به حکم عقل و وحی برآن بودند تا فضایل انسانی را در جامعه به عنوان ارزش به مردم بیاموزند و کمال و ارزش‌ها را به عنوان معروف در جامعه اجرایی کنند و از پلیدی و زشتی و بدی به عنوان منکر بازدارند تا این گونه جامعه سالم و الهی را در جهان پدید آورند و زمینه و بستر خدایی و ربانی شدن همه انسانها را فراهم کنند.

براساس گزارش‌های قرآنی تنها امتی که در چارچوب معیارهای عقلانی و وحیانی توانست به این مهم عمل کند و جامعه برتری را ارائه دهد، امت پیامبر(ص) در دوره و عصر حضور ایشان بوده است. (آل عمران، آیه 110)

خداوند در این آیه در بیان علت نامگذاری امت پیامبر(ص) در عصر آن حضرت(ص) به عنوان جامعه برتر و نمونه، مولفه هایی را بیان می‌کند که می‌تواند بیانگر عناصر جامعه برتر هر جامعه دیگر باشد.

خداوند می‌فرماید:

کنتم خیر امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تومنون بالله ولو امن اهل الکتاب لکان خیرا لهم منهم المومنون و اکثرهم الفاسقون

شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده اید: به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از کار ناپسند باز می‌دارید و به خدا ایمان دارید و اگر اهل کتاب ایمان آورده بودند قطعا برایشان بهتر بود، برخی از آنان مومنند ولی بیشترشان نافرمانند. سه مولفه اصلی که در این آیه به عنوان عناصر و مولفه‌های انتخاب بهترین امت از سوی خداوند بیان شده عبارتند از: امر به معروف، نهی از منکر و ایمان به خداوند.

با توجه به تقدیم دو عنصر امر به معروف و نهی از منکر بر ایمان به خداوند می‌توان گفت که از نظر قرآن حتی اگر امتی ایمان به خداوند نداشته باشد، ولی به معروف فرمان و از منکر نهی کند، می‌تواند امت نیک باشد، هر چند که تحقق خیر مطلق تنها زمانی اتفاق می‌افتد که ایمان به خداوند در میان جامعه تحقق یافته باشد؛ زیرا بسیاری از معروف‌ها و منکرها از سوی وحی و نه عقل بیان شده است و عقل به هر علتی ناتوان از بیان همه عناصر معروف و منکر می‌باشد. بنابراین، ایمان به خدا به معنای پذیرش مجموعه ای از معروف‌ها و منکرهایی است که از سوی خداوند از طریق وحی بیان می‌شود. از این رو، جامعه ای که مبتنی بر توحید و ایمان به خدا باشد، از نظر مجموعه ارزش‌ها و معروف‌ها و شناخت منکرها و زشتی‌ها غنی‌تر و جامعه‌ای کامل و برتر خواهد بود.

نکته‌ای که در این آیه می‌بایست مورد توجه قرار گیرد تاکید خداوند بر عنصر امر و نهی است، زیرا در این آیه به این مساله بسنده نشده که شخص یا جامعه خود عامل به معروف و تارک منکر باشد، بلکه افزون بر عمل و ترک می‌بایست دیگران را نیز به معروف امر کرده و از منکر باز دارد. به این معنا که هر عضو و فرد از افراد جامعه می‌بایست در مقام ولایت امری قرار گیرد و دیگران را به معروف و نیکی فرمان دهد و از بدی باز دارد.

این گونه است که مسئولیت جامعه نسبت به افراد جامعه افزایش می‌یابد و تنها عامل زاهدانه شخص برای تحقق اصل جامعه برتر کفایت نمی‌کند بلکه هر شخصی می‌بایست مشارکت فعال در همه امور جامعه داشته باشد و خود را به عنوان عضو دارای نقش آمر و ناهی بشناسد و بدان عمل کند.

اصولا از نظر اسلام همه انسانها در خسران و زیان هستند مگر آن که خود عامل به خوبی و تارک بدی بوده و دیگران را نیز بدان دعوت و توصیه کرده و اجازه ندهند که معروفی ترک یا منکر عمل شود. (سوره عصر)

از این رو در آیات قرآنی گزارش شده کسانی که نسبت به ترک معروف یا عمل به منکر واکنشی نشان نمی‌دهند و مسئولیت اجتماعی خود را در قبال دیگران نمی‌پذیرند، همانند تارک معروف و عامل منکر قلمداد می‌شوند و خشم و عذاب الهی دامنگیر آنان می‌شود. شاید بتوان گفت که داستان اصحاب سبت و تبدیل شدن ایشان به میمون نمونه بارز مجازات ساکتین است که به نقش و مسئولیت اجتماعی خود در امر به معروف و نهی از منکر عمل نکرده اند. (اعراف، آیات 164 تا 166)

براساس همین ماموریت اصلی و وظیفه الهی است که امام حسین(ع) در نقش وارث پیامبران وارد میدان عمل می‌شود و قیام و نهضت حسینی را شکل می‌بخشد به گونه ای که همه خوبی‌ها در برابر همه بدی‌ها می‌ایستد و در نهایت با شهادت صادقان، صالحان، متالهان و ربانیون در کربلاو اسارت خوبی ها، توده‌های مردم به یکباره از خواب غفلت بیدار می‌شوند و گمراهی خود و غضب الهی را می‌یابند.

حسینی شدن و حسینی ماندن

با توجه به آنچه بیان شد به سادگی می‌توان دریافت که حسینی شدن به معنای شناخت کامل از حقیقت توحید، انسانیت و حرکت در مسیر متاله و ربانی شدن در چارچوب عدالت خواهی و ظلم ستیزی با تکیه بر عناصری چون عمل و فرمان به خوبی‌ها و معروف و ترک و بازداری خود و دیگران از بدی‌ها و منکر است.

انسان از نظر قرآن، حسینی نمی‌شود مگر آن که متاله و ربانی شود و مسئولیت و نقش مظهر ربوبیت خود را به درستی انجام دهد. از این رو امام حسین(ع) در مقام اصلاح‌گر بزرگ الهی که وارث همه پیامبران الهی می‌باشد، قیام خویش علیه جامعه اسلامی پس از پیامبر(ص) را عمل به مسئولیت و نقش الهی در مقام مظهریت ربوبیت و امر به معروف و نهی از منکر می‌شمارد و می‌فرماید:

انی لم اخرج اشراً و لابطراً و لامفسداً و لا ظالماً و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی و ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی

من نه برای گردش و تفریح از مدینه بیرون می‌روم و نه برای این که فسادی در زمین راه بیندازم و ظلمی بکنم، بلکه فقط برای اصلاح در امت جدم خروج می‌کنم و می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و بر سیره و روش جدم و پدرم رفتار کنم. (بحارالانوار، ج44، ص923، باب73، روایت2)

آن حضرت(ع) در این عبارت هدف از قیام خویش را نشان دادن و معرفی معالم دینی و معیارهای اسلامی می‌داند که پس از پیامبر(ص) جز در مدت زمان کوتاه حکومت امیرمومنان علی(ع) به فراموشی سپرده شده است و مردم معالم دین و معیارهای اسلامی در سبک زندگی خود را از دست داده‌اند و گمان می‌کنند که آنچه اکنون به نام اسلام می‌شناسند و دولت و امت بدان پای بند است همان اسلام محمدی و علوی است در حالی که این گونه نیست؛ زیرا فساد و تباهی، همه امت و دولت را گرفته است و نیازمند جراحی کامل و اصلاح جامع است تا مردم به سبک و سیره زندگی پیامبر(ص) و امیرمومنان علی(ع) بازگردند که مبتنی بر معروف بوده است.

بی گمان از مهم ترین و اصلی ترین معروف‌ها که عقل نیز چون وحی بر آن تاکید دارد، عدالت است؛ چنان که بدترین و زشت ترین منکرات، ظلم و بی عدالتی است. بنابراین، همان گونه که همه پیامبران(ع) دعوت به عدالت و مبارزه با ظلم را به عنوان ماموریت الهی انجام می‌دادند (حدید، آیه52) و پیامبر(ص) با اجرای آن جامعه نمونه و برتری را به جهانیان عرضه داشت و علی(ع) در مدت کوتاه حکومت خویش بر آن بود و در راه آن به شهادت رسید (قتل علی لشده عدالته فی محراب عبادته)، اکنون امام حسین(ع) وارث پیامبران(ع) بر آن قیام می‌کند و به جهت اصلاح در امت اسلام حرکت خود را شروع می‌کند.

بنابراین، حسینی شدن هر انسانی به این است که به معروف عمل و فرمان دهد و منکر را ترک کرده و از آن پرهیز دهد. مهم ترین معروف نیز عمل به عدالت و فرمان دیگران به آن و ترک ظلم و بیدادگری و مبارزه با آن می‌باشد که به معنای نهی از منکر است.

هر ساله ما در ایام محرم و صفر می‌آموزیم که امام حسین(ع) کیست و فلسفه قیام و شهادت او چه بوده است؟ و به حکم و فرمان الهی می‌دانیم که ایشان اسوه نیک و کامل الهی و اهل عصمت و طهارت (احزاب، آیات21 و 33) و از صادقین الهی (توبه، آیه911) و از اهل ذکر (نحل، آیه34) هستند، پس می‌بایست همه زندگی ایشان الگو و سرمشق زندگی ما باشد. از این رو ما می‌کوشیم تا حسینی شویم و دست کم تشبه و تشابه به ایشان پیدا کنیم و با سوگواری و عزاداری هدف قیام ایشان را زنده نگه داریم و به نسل‌های دیگر منتقل سازیم و خود از آن حرکت و قیام، درس زندگی و اصلاح گری بیاموزیم.

یاری حسین(ع) در طول تاریخ

امام حسین(ع) در روز عاشورا از همگان خواسته تا در مسیری که او در پیش گرفته به یاری و نصرت او بروند؛ زیرا کاری که او با قیام عاشورایی خویش آغاز کرده اصلاح امت بود که نیازمند تداوم و استمرار از سوی امت مومن و شیعه وفادار است. هنگامی که آن حضرت(ع) پس از شهادت همه یاران خویش فریاد می‌زند و می‌فرماید: هل من ناصر ینصرنی؛ آیا یاوری هست که مرا یاری رساند؟! خطاب به تاریخ است؛ زیرا کسانی که در مقابل ایشان صف بسته بودند، شقاوت را به اوج خود رسانیده بودند و خطاب به ایشان که اشقی الاشقیاء در امت اسلام بودند، بی معنا بود.

او با خطاب خویش «اما من مغیث یغیثنا لوجه الله؟ اما من ذاب یذب عن حرم رسول الله؟ آیا کسی نیست که به خاطر خدا ما را یاری بدهد؟! آیا کسی نیست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟! می‌کوشد تا حقیقت بزرگی را آشکار کند که امروز قیام پایان نمی یابد، زیرا حرم و حریم رسول الله(ص) قرآن و عترت است که در میان مردمان گذاشته شده و می‌بایست تا قیامت از سوی امت حفظ و عمل شود. از این رو در تبیین استمرار و تداوم عاشورا گفته شده است که «کل یوم عاشوراء و کل ارض کربلاء» هر چند که لایوم کیومک؛ روزی چون روز تو نیست.

به سخن دیگر، هر زمینی که در آن معروفی چون عدالت ترک و منکری چون ظلم وجود دارد، لازم است که مردم در آنجا عاشورایی و کربلایی و حسینی شوند و در هر روزی که ظلم و ستمی در آن روا می‌شود مردم می‌بایست آن روز را چون عاشوراییان قیام کنند و سکوت نکنند؛ زیرا بازتاب سکوت ایشان به معنای پذیرش ظلم و خودگناهی بزرگ است؛ انسان اگر مظلوم شود و حق او ضایع و تباه شود، صاحب عذر است ولی اگر منظلم (پذیرنده ظلم) شود، هیچ عذر و توجیهی ندارد.

در آموزه‌های قرآنی آمده است که انسان می‌بایست در برابر ظلم به خود، بایستدو قیام به عدالت کند و حتی اگر کسانی از مردم ناتوان و مستضعف مورد ظلم قرار گرفتند برای نجات آنان سلاح برگیرد و به جنگ برخیزد. (نساء، آیه 57) از این رو یاری مظلوم بر هر دین و مذهب و آیینی باشد فرض و واجب است. امیر مومنان علی(ع) می‌فرماید:

کونوا للظالم خصماً و للمظلوم عونا

دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید. (نهج البلاغه، نامه 74)

امام حسین(ع) در منازلی که به سوی کربلا می‌رفت همواره از مبارزه علیه ظالم و ستمگر سخن به میان می‌آورد و زندگی در حکومت ظالمان را ننگ و عار می‌شمارد. از جمله می‌فرماید:

ان رای سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله، ناکثا عهده مخالفا لسنه رسول الله یعمل فی عبادالله بالاثم و العدوان فلم یغیر علیه بفعل و لاقول کان حقاً علی الله ان یدخله مدخله (وقعه الطف، ص 271، موسوعه کلمات الامام الحسین، ص 163)

یا می‌فرماید:

«انی لااری الموت الاسعاده و الحیاه مع الظالمین الابرما» (بحار الانوار، ج 44، ص 183)

بنابراین، اگر بخواهیم حسینی شویم می‌بایست او را به عنوان وارث همه آموزه‌های پیامبران بشناسیم و سبک زندگی او را کامل‌ترین سبک زندگی الهی بدانیم و هدفش را بزرگ ترین هدف بشماریم. پس باید خدایی و ربانی شدن را در توحید محض و عبودیت در جان و دل، و عدالت خواهی و امر به معروف و نهی از منکر از جمله ظلم و بی عدالتی اجتماعی و سیاسی را در عمل به عنوان هدف زندگی خود قرار دهیم.

حسینی ماندن ما به این است که همواره در اندیشه خدایی و ربانی شدن باشیم و پس از حضور در کلاس عاشورائیان در ماه‌های محرم و صفر، عامل و آمر به معروف به ویژه عدالت و تارک و ناهی از منکر به ویژه ظلم باشیم و در این راه از همه سرمایه مادی و معنوی و جسمی و جانی خود بگذریم و از مرگ و شهادت در این راه نهراسیم که «خط الموت علی ولد آدم مخط القلاده علی جید الفتاه ؛ خط مرگ بر فرزند آدم هم چون جای گردن بند در گردن دختران جوان کنده و حک شده است. (لهوف، ص 35، بحارالانوار، ج 44، ص663)

گزارش 0
برای ارسال نظر وارد شوید و یا ثبت نام کنید.

comments نظرات

هنوز نظری ارسال نشده است.
جدیدترین محبوب ترین داغ ترین
تمام حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هیأت سائلین امام حسن مجتبی(علیه السلام) زنجان می باشد.