«ای وای زهرا »
بر لبم فاطمه جاری شد و گشتم دل خون
می کند روضه دلم را ز عشقش مجنون
کوچه و سیلی نامحرم و طفلی محزون
بند دردست علی بودوگلش غرق به خون
پهلوی یاس شکست و شده حیدر مضطر
محسنش کشته شد ازضربه ی دیوار و در
خانه ی حیدر کرار شده سوت و کور
دشمنش گشت از این ظلم دمادم مغرور
بر سر و سینه زنان گشته همه اهل ولا
نوحه گر گشته ز داغش پسر شیر خدا
خانه ی وحی شده کلبه ی احزان علی
عالم و جن و ملک گشته پریشان علی
دوخته چشم به در زینب کبری همه دم
می سراید به لبش روضه ی زهرا همه دم
در پیِ روضه ی مادر بکشید آهی سرد
گَرد اندوه و غم و درد به دوش یک مرد
حسن و زینب و کلثوم همه غرق عزا
به اَبی اَنت و اُمی همه اصحاب کسا
رسول چهارمحالی(ساقی عطشان )