کهکشان تاکهکشان مست جلال زینب است
آسمان در آسمان غرق کمال زینب است
چون ابوفاضل علمداری نموده تا به شام
روضه های کر بلا خواب وخیال زینب است
شیر زن ، نقش آفرینی دختر میر عرب
این فقط یک گوشه از حُسن جمال زینب است
صبر شد مغلوب صبرت دختر شیر خدا
غزت و فخر بشر بسته به شال زینب است
روز عاشورا ، اسارت ، بارش اندوه و غم
لحظه ای از گردش یک ماه و سال زینب است
«ما رایت الا جمیلا»یش درخشد تا به حشر
قطره ای از گوهر دریا خصال زینب است
هر شب جمعه حرم با مادری قامت کمان
این حضور نیمه شب وقت وصال زینب است
زینت دوش نبی را روی نی بردن چه سود
بی گمان تا روز محشر این سوال زینب است
خطبه می خواند برای حق مظلومان دین
درد دوری از حسین تنها ملال زینب است
رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)