سید محمد حسینی یزدی
۲۳ آبان ۱۳۹۸
آمدم درمانده و تنها، جوابم را بده
جان بی بی حضرت زهرا، جوابم را بده
من که می دانم چه کردم این همه رسوا شدم
روسیاهم ای خدا اما جوابم را بده
بر نگردان روی خود را از غلام خسته ات
یک نگاهی کن مرا مولا جوابم را بده
تو نخواهی این همه شب زنده داری را چه سود؟!
تا دل من هم شود احیا جوابم را بده
دست خالی رد نکن من را زکویت ای کریم
بی نوایم، سائلم، آقا جوابم را بده
گرچه عمری شد سیه پرونده ی اعمال من
بر سخایت بسته ام دل را، جوابم را بده
رو مگردان این قدر از این زمین خورده، بس است
یا بزن من را و رد کن یا جوابم را بده
"گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد"
ای عموی خیمه ها، سقا جوابم را بده
دختری با گریه در کنج خرابه ناله زد
ای فدایت دخترت، بابا جوابم را بده
فائزه سادات معززی