حجت الاسلام والمسلمین معاونیان

۱۰ بهمن ۱۳۹۵ 2938 1 نظر

گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین حمیدرضا معاونیان

 

*شما را به عنوان یکی از کسانی که طرفدار گسترش ایام عزاداری است می‌شناسند درحالی‌که بسیاری از علما با این نوع گسترش و یا به عبارتی با دهه سازی‌های جدید موافق نیستند. خوب است نظرتان و دلایل‌تان را مطرح کنید تا مسیر ادامه بحث روشن‌تر شود.

 

گمان می‌کنم آنچه که امروز مطرح می‌شود و بحثی که در جامعه شیعه نسبت به اصل دهه‌ها یا همین واژه دهه‌سازی بوجود آمده فقط یک هیاهو است و عدم دقتی در همه اظهار نظرهای طرفین وجود دارد که جنبه‌های احساسی، بی‌بنیان و بی برهان در آن مشهود است. همه، قیاس به امروز می‌کنند، فضای امروز را می‌بینند و توجهی به ریشه‌های تاریخی ندارند. ما در مقوله عزاداری متأسفانه در طی این بیست سال اخیر قضاوت‌های بسیار شتاب زده، غیر کارشناسانه و عجولانه و حتی تعابیر زشت، رکیک و آسیب زننده‌ای داشتیم. اگر محرم و صفر اسلام را زنده نگه داشته است، محرم و صفر که به خودی خود یک تاریخ هستند یک تقویم‌اند؛ پس عزاداری است که مقوم پایایی و مانایی اسلام و تشیع است. متوکل‌ها، صدام‌ها، حجاج بن یوسف سقفی‌ها، ضحاک‌ها در طول تاریخ برای محو عاشورا و برای تحریف عاشورا به گونه‌های مختلف نتوانستند کاری بکنند. حسین بن علی (ع) و عظمت حرکت حضرت سیدالشهدا (ع) هنوز در فخامت و عظمت و فاخریت خودش باقی مانده است. لذا معتقدم آن‌هایی که به بهانه تحریف شناسی عاشورا، وارد این داستان شدند رفتند که ابرو را درست کنند چشم را کور کردند. بعضی از این تحریف شناسی‌ها و بعضی از این برخوردها موجب وهن اصل قصه شده است و وقتی از دیدگاه بالاتر و برتری نگاه کنیم می‌بینیم حداقل منصفانه نیست و ناجوانمردانه برخورد شده است. یا از سر نابخردی یا جهل و یا از سر سوءنیت بوده است. اگر حمل بر صحت کنیم لااقل از سر ناآگاهی به تاریخ، چنین است.

 لذا می‌بینید که در جوانب مختلف در عزاداری و هیئت‌ها چه درباره دهه‌ها، چه در جنبه اطعام‌ها چه در جنبه خرج و صله‌هایی که به آقایان مداح‌ و مانند این‌ها می‌دهند یک هجمه عظیمی آغاز شده که اصل آن هیاهو است، یعنی منطقی و منصفانه نیست. کسانی هیاهو و غوغا می‌کنند. مثلاً اسراف‌ها و تبذیرهای فراوان در جاهای مختلف، در عروسی‌ها در جشن‌ها در همایش‌ها که گاهی از بیت‌المال است صورت می‌گیرد اما همه ساکت‌اند و خاموش و وقتی به مجلس عزاداری سیدالشهدا که می‌رسد، کمترین اطعام، سبک‌ترین اطعام، ارزان‌ترین اطعام، صورت می‌گیرد سروصدای آقایان درمی‌آید که اسراف شد. شما بررسی کنید در رستوران‌ها غذای ارزان‌تر از قیمه نیست قیمه غذای رسمی هیئت‌ها و عزاداری‌هاست. چه هیاهویی برپا کردند که هزینه این قیمه‌ها را به جای دیگر بدهید. در بحث صله دادن به مداح‌ها هم سخن بسیار است که شایعه‌ درست کردند و تعداد زیادی از این عزیزان را متهم کردند که کاسب‌اند و از راه نام اهل بیت ارتزاق می‌کنند.

 

*سوال این است که آیا در زمان ائمه (ع) اصلاً چیزی به نام دهه وجود داشته؟ چرا در زمان خود ائمه مثلاً خود اهل بیت دهه نمی‌گرفتند؟ چرا روز شهادت حضرت زهرا (س) خود امام صادق (ع) پیاده با پای برهنه مانند نمی‌آمدند بیرون که اقامه عزا بکنند؟ چرا اهل بیت سینه نزدند؟ چرا اهل بیت عریان نشدند برای سینه زنی؟ چرا اهل بیت مجلس سینه زنی نگرفتند. چرا اهل بیت هروله نکردند؟ حتی در جنبه دیگر، مثلاً چرا اهل بیت (ع) مجلس نهم ربیع نگرفتند؟ یا چرا اهل بیت دسته بیرون نیاوردند؟ مگر زمان اهل بیت عَلَم بوده است که الان عَلَََم ساخته‌اید؟

 

جواب مسئله این است که کسی که این اشکالات را مطرح می‌کند به تاریخ بسیار ناآگاه است. خوشبختانه کتاب‌های خوب و محققانه ای در این زمینه نگاشته شده. مثلاً کتاب تاریخ تشیع در ایران از آقای رسول جعفریان را باید خواند. اینکه شخصی می‌گوید: چرا امام صادق (ع) دهه فاطمیه نگرفتند؟ چرا امام صادق (ع) دو ماه محرم و صفر هیئت راه نینداختند و سینه نزدند؟ این فرد به کلی دور از آبادی تاریخ است. یکی نیست به او بگوید: مگر در زمان امام صادق یا زمان زین‌العابدین امام سجاد علیهم السلام، امکان اقامه عزاداری بوده است؟ مثل این است که بگوییم چرا زمان آقای بروجردی کسی وسط مدرسه فیضیه نیامد از صبح تا شب مرگ بر شاه بگوید. هر زمانی اقتضای خودش را دارد. امام سجاد (ع) چهل سال بعد از واقعه عاشورا با مروانیان هم دوره بودند و در وضعیت تقیه می‌زیستند. امام سجاد (ع) می‌توانستند هیئت بزنند؟ دسته عزاداری در کوچه‌های مدینه راه بیندازند؟ تمام پیروان مکتب خلفای جور، از بنی عباس و بنی‌امیه همه سنگ شیخین را به سینه می‌زدند. می‌توانستند بیایند وسط مدینه یا کوفه یا مکه بگویند کشتند زهرا را ام‌ابیها را؟ در زمانی که معاویه دستور داده بود: «خذوهم بالتهمه» یعنی همین که کسی متهم به حب علی بی ابیطالب باشد همین کافی است آن‌ها را به این اتهام بگیرید حتی اگر اثبات نشده آن‌ها را تبعید کنید، بکشید بزنید و ببندید. بعد این آقا می‌خواسته است بیاید وسط کوفه بگوید: من مشتعل عشق علییم چه کنم؟ در این زمان می‌گویند چرا علناً جشن عید غدیر نگرفتند؟

می‌بینید این سخن چقدر واهی و رکیک است. در حدیثی داریم که حتی در زمان امام صادق در منزلشان یکی از شعرای اهل بیت آمد فرمودند: مرثیه بخوان برای جدم حسین (ع) و دستور دادند که پرده‌ای زدند و خانم‌ها و دختران‌شان آمدند پشت پرده نشستند. شاعر تا شروع کرد به خواندن شیون خانم‌ها بلند شد و امام صادق (ع) و بقیه می‌گریستند در حین این که با صدای بلند می‌گریستند یک دفعه امام صادق (ع) به کسی از دوستان یا خدمتکاران‌شان فرمودند: در منزل را بسته‌ای؟ و خودشان دویدند به سمت در. چقدر تقیه بوده است که حتی گریه بر امام حسین (ع) به عنوان یک چیز خصوصی درون خانه؛ آن هم منزل قدیم که بالاخره فاصله‌ای بوده است، از حیاط تا در دویدند و دیدند یکی از جاسوس‌های دستگاه خلافت دم در ایستاده است تا گزارش دهد. او با اخم و توبیخ پرسید چه خبر است در خانه شما؟ چرا گریه می‌کنند؟ امام فرمودند: کودک شیرخواره‌ای از ما از بین رفته، زنان بر او گریه می‌کنند؛ یعنی این قدر تقیه بوده است. کودک شیرخواره ای نمرده بود. مرادشان طفل سیدالشهدا (ع) بود. امام صادق (ع) در منزل خود با زن و بچه نمی‌توانستند بلند بلند گریه کنند. از روی نابخردی گفته می‌شود چرا در زمان امام صادق عَلَم نیاوردند؟ چرا سینه نزدند؟ چرا هروله نکردند؟ این‌ها از ناآگاهی است. «چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست/ سخن شناس نی ای جان من خطا این جاست».

مشخص است از بعضی از روایات در سیره اهل بیت که تشویق می‌کرده‌اند و خود هم زمانی که مجالی بوده و فضای دیکتاتوی و اختناق کم رنگ‌تر بود و مجالی به دست می‌آمد، دهه آغازین محرم را عزاداری برپا می‌کردند. شاهدش حدیثی است که کسی از شیعیان از امام صادق می‌پرسد که: برای من مسئله‌ای هست و امام فرمودند که بگو، گفت: معمولاً چنین است وقتی کسی از دنیا می‌رود یا کشته می‌شود، سوگواران او بعد از تاریخ به شهادت رسیدن یا مردن یا کشته شدن او عزاداری می‌کنند. امام می‌فرماید: بله. او سؤال می‌کند: پس چگونه است که شما و شیعیان از آغاز محرم که ده روز مانده است به عاشورا اقامه عزا می‌کنید و ناراحت هستید و می‌گریید و سوگوارید؟ پس سؤال این شخص نشان می‌دهد که عزاداری مرسوم بوده است.  در زمان امام صادق (ع) با وجود اختناق شدیدی که بود به هر حال از آغاز محرم تا عاشورا عزاداری می‌شد، در خانه‌ها و هر جایی که امکانش بود.

 

آل‌بویه که آمدند؛ در بغداد،‌ اصفهان و ری سلاطین شیعی بوده‌اند. سه برادر و سه سلطان قدرت را به دست گرفتند و خلیفه بنی عباس را به عنوان مترسکی ضعیف باقی گذاشتند و مراکز اصلی یعنی ری و اصفهان و بغداد به دست این‌ها بود. این‌ها عزاداری را علنی کردند. عزاداری را به خیابان‌ها کشاندند. به تعبیر ما هیئت‌ به راه انداختند و علم و کتل و پرچم در خیابان‌ها آوردند. چون دیگر تقیه ای نبود. شیعه در هر کجا که مجالی یافته مثلاً در خلافت فاطمی‌ها در مصر یا در دولت آل حمدان و حمدانیان حلب که شیعه بودند.

پس این حرف غلط است که بگوییم که چرا امام صادق (ع) سینه نزدند و به خیابان نیامدند یا چرا زنجیر نزدند؟ مگر ما هر جزء کاری که انجام می‌دهیم دقیقاً ائمه همان را انجام داده‌اند؟ کجا ائمه مراسم ختم گرفتند یا منبری دعوت کردند یا لوح قرآن به مردم دادند که بخوانند؟ ائمه در مجلس ختم کسی دست گل می‌بردند؟ این یک هوچی گری است. هیاهو گری است. اگر این جور جلو بروید دقیقاً شما اندیشه سلفی وهابی را دارید.

در تهران چند نفر از زهّاد و عّباد را داشتیم یکی مرحوم شیخ زاهد و یکی مرحوم شیخ مقدس بوده است. این دو بزرگوار که خیلی زاهدانه می‌زیستند. در احوالات یکی از این دو بزرگوران نوشته‌اند که او هر شب در تهران منبر می‌رفت و هر شب منبرش از روی کتاب بود یعنی کتاب را می‌آورد، اصول کافی یا... و از روی کتاب دو سه حدیث می‌خواند و بعد روضه کوچکی می‌خواند. کل منبرش ده پانزده دقیقه بود. آیا این مطلوب است یا نیست؟ یعنی شما تصور کنید اگر در تمام مساجد مثلاً در ایران، لبنان، هندوستان، همه پایگاه‌های شیعه بین دو نماز یک ربع کسی حدیث بخواند، یک شرح مختصر بدهد و یک السلام علیک یا اباعبدالله بگوید. او بدعت گذاشته؟ این آفت است؟ این باعث تنش می‌شود؟ این باعث زدگی مردم و دین گریزی می‌شود؟ نه.

 

*این مطالبی که گفتید درباره تاریخ و سنت عزاداری بود. اگر ممکن است نظرتان را درباره دهه سازی‌ها و بویژه دهه‌های جدید التاسیس بفرمایید؟

من معتقدم که این حرف منصفانه نیست. هیاهویی به پا شده و همه هیاهو هم متمرکز است در عزاداری دهه محسنیه؛ یعنی از صفر تا نه ربیع وگرنه کدام دهه بوده است که ساخته شده؟ ما مجموع عزاداری‌ها را جمع زدیم، رسید به نود و پنج روز، بگوییم صد روز. همه عزداری‌ها، همه شام غریبان‌ها و شهادت جوادالائمه و ... حتی همین‌هایی که امروز می‌گویند چرا شهادت حضرت عبدالعظیم حسنی؟ و چرا هر روز مناسبت جدیدی زاییده می‌شود؟ چطور شما برای یک عده از صوفیه‌ای مراسم برگزار می‌کنید؟ حضرت رضا (ع) و اهل بیت ما این قدر با صوفیه مبارزه کردند مثل آقای شمس تبریزی، مولوی، عطار؛ مگر این‌ها صوفی نبودند؟ اگر این‌ها صوفی نبودند، پس صوفی کیست؟ تمام مشاهیر ادب پارسی صوفی هستند. یک روز روز بزرگذاشت مولوی یک روز بزرگداشت شمس تبریزی یا عطار نیشابوری. در تقویم رسمی هم ثبت می‌کنند. یکی نیست به شما بگوید شما مردم را به تصوف و بی‌عاری و تنبلی و بیهودگی می‌خوانید. اصل تصوف مخالف مرام اهل بیت است؟ آنجا همه ساکت هستیم. یک شخصیتی مثل عطار نیشابوری باید یک روزی بزرگداشت داشته باشد، اما حضرت عبدالعظیم حسنی نباید بزرگداشت و ولادت داشته باشد؟ روز بزرگداشت عطار یا مولوی یا شمس به چه عنوان است؟ چه کسی تاریخ ولادت شمس تبریزی را مشخص کرده است؟ سازمان ثبت احوال، ثبت کرده است که کی ایشان پا به دنیا گذاشته‌اند؟ کل زندگی‌اش مجهول است که از کجا آمد و کجا رفت و فرزند که بود. ولی گفته‌اند امروز روز بزرگداشت شمس تبریزی است. «مرده بدم زنده شدم»، «شمس من و خدای من» مانعی ندارد؛ اما گفته‌اند که عبدالعظیم حسنی که از تبار ائمه است از شجره طیبه است، شاگرد سه امام است و ائمه ما توصیه به تعظیم او کرده‌اند و کسی که او را زیارت کند چنان است که حسین بن علی (ع) را زیارت کرده است. اگر شب رحلت ایشان مراسم بزرگداشتی برای ایشان گرفتیم اشکالی دارد؟ این بدعت است؟ این بزرگنمایی است؟ یا اگر ولادتش را جشن گرفتیم، می‌گویند این را از کجا آورده‌اید؟ از همان جا که شما آورده‌اید.

وظیفه ما تعظیم امامزادگان است و اگر بتوانیم تاریخ ولادتی برای جناب سلمان فارسی پیدا بکنیم، چه اشکالی دارد نکوداشتی بگذاریم. برای سلمان گفته شده: «لقمان هذه الامه / أدرک علم الاولین و الآخرین»

حتی در مورد حضرت محسن بن علی (ع) این چنین نیست که دهه‌ای جدید ساخته شده باشد. ما با هرگونه افراط و تفریطی مخالفیم و واقعاً صحیح نمی‌دانیم که نشاط را از جامعه ببریم. اما بنده در این سن پنجاه سال لااقل به یاد دارم که در پانزده سالگی بعد از ماه محرم و صفر در محافلی شرکت می‌کردیم که یک عده‌ای می‌خواستند یادمان ایشان را هم بگیرند. پس این چنین نیست که دهه نوینی ساخته شده باشد. اگر دو ماه محرم و صفر است؛ تاریخ دیرینه‌ای داشته است. اگر فاطمیه‌ است که فاطمیه هفتاد پنجم و نود و پنجم از دیرباز بوده است. دهه جدید عزاداری خلق نشده است.

به سفارش حضرت آیت الله صافی گلپایگانی از سال‌ها قبل دهه فرخنده مهدویت گرفته می‌شود. بنده شاید چهار، پنج ساله بودم مرحوم عابدزاده در مشهد ده شب جشن نیمه شعبان می‌گرفت. مرحوم کافی در مهدیه تهران جشن نیمه شعبان می‌گرفت. ده پانزده روز مردم شادمان بودند که ولادت امام زمان است و شادی می‌کردند و سرود می‌خواندند و شیرینی می‌دادند، نقل و نبات می‌پاشیدند. البته ارگ نمی‌زدند، تنبور نمی‌زدند. دیسکو نبوده. جشن ولادت امام زمان بوده.

ما به فرمایش اهل بیت هر وقت خوش که دست می‌دهد دور هم جمع می‌شویم از معارف اهل بیت می‌گوییم مقدارش را هم خود مردم تشخیص می‌دهند. این چیزی نیست که به گفته من و شما باشد. یکی از روحانیون پاکستان، می‌گفت در پاکستان ما دو ماه شیرینی نمی‌خوریم محرم و صفر. دو ماه غذای فاخر و چرب نمی‌خوردیم. این را شما تعیین کرده‌اید؟ شما می‌توانید بگویید که کار آن‌ها غلط است؟ عاشق نشدی جانا از عشق چه می‌دانی؟ لذا فکر می‌کنم باید یک مقدار این عاقل منشی‌های روشنفکر مآبانه یا غیر روشنفکر مآبانه کنار گذاشت. ما کاره ای نیستیم. بهتر است که با توده مردم در اظهار مهرورزی به اهل بیت که تجسم و نماد و تبلورش را در اربعین می‌بینیم همراهی کنیم. «من خسی بی سروپایم که به سیل افتادم/ او که می رفت مرا هم به دل دریا برد» باید ما خودمان را خسی بدانیم در میقات ذکر اهل بیت.

بار دیگر عرض می‌کنم اصولاً و اساساً ما چیزی به نام دهه‌سازی نداشته و نداریم. این یک هیاهوی دروغی است که به پا شده، ما باید مراقب باشیم که استراتژی استعمار پیر انگلیس همیشه این بوده است که تفرقه بی انداز و حکومت کن. نتیجه اینکه شما می‌بینید یک روز بر سر عریان شدن در هیئت‌ها دعواست یک روز بر سر گریستن، هرروز اختلاف جدیدی. مهم نیست؛ یک نفر می‌خواهد لخت شود یک نفر نمی‌خواهد. اختلاف سلایق را محترم بشماریم تا زمانی که وارد محدوده حرام نشدیم. این دگماتیزم و استبداد به رأی است که من بگویم حق همین است که من می‌گویم و هر کس هرچه غیر از چیزی که من می‌گویم بگوید او منحرف است. «من إستَبدِّ برأیه فقد هَوَک» از امام صادق می پرسند که: کمترین مراتب کفر چیست؟ امام فرمود: اینکه بگویی هرکسی به سلیقه و رأی من معتقد نباشد از او بیزارم و او کافر است. این خود کفر است.»

 

*اما کسانی که انتقاد می‌کنند از اقشار مختلف هستند. اگر ما بگوییم فقط روشنفکران هستند، ممکن است پاسخی داشته باشیم. یک بخشی از این‌ها روحانیون و علما هستند. حتی من خاطر هست همان طور که حتما شما هم می‌دانید حضرت آیت الله شبیری زنجانی یک اعتراض تلویحی به این قضیه داشتند. می‌خواهم عرض کنم اعتراض‌ها از یک جا نیست که بگوییم که یک انگیزه خاصی دارند؛ بنابراین یک مجموعه اعتراض‌هایی در این زمنیه وجود دارد.

بنده نمی‌خواهم عرض کنم که هیچ گونه افراطی وجود ندارد. به هر حال در هر حرکتی افراط و تفریط هست و هیچ کدام از حرکت‌های اجتماعی و فرهنگی بدون افراط و تفریط و نقص نیست. یک فقیه به عنوان هشدار و تذکر می‌گوید مراقب باشیم چنین عوارض و پیامدهایی نداشته باشد. بسیار منطقی است. باید مراقب باشیم. هرکس رانندگی می‌کند ما باید به او هشدار بدهیم. همان طور که عرض کردم در مقولات فرهنگی باید مراقبت کنیم. چون مجالس اهل بیت است هرکس هر کاری نمی‌تواند بکند. یک کسی می‌گفت مجلس اهل بیت است هر کس آزاد است هر کاری می‌خواهد بکند نه. چون مجلس اهل بیت است نمی‌توانیم هر پلشتی هر پلیدی هر ناروایی را در آن داشته باشیم. باید مقید باشیم به نزاهت، قداست، متانت و و زانت که مجالس آبرومند، فاخر، وزین و مفید بوده باشد.

 

* دیدگاهی در برخی از علما هم وجود دارد که نحوه عزاداری را به عرف واگذار می‌کنند و بنا به فرمایش شما در هند و پاکستان، مردم متفاوت عزاداری می‌کنند. سوال این است که چه معیاری وجود دارد که مرز بین عزاداری و فرهنگ و احیاناً آسیب‌ها یا خرافات از هم جدا شود؟ با چه مرز و معیاری بایستی این‌ها را جدا کنیم؟

فقه ما بسیار فراگیر است. فقه ما فقط فقه اجتماعی نیست. فقه ما فقط معاملاتی و عبادی نیست. عزاداری هم از این قاعده مستثنی نیست. عزاداری یک فعل است و ما باید به قواعد فقهی مراجعه کنیم. اگر ائمه می‌فرمایند شادمانی کنید. هر کاری که در محدوده شادمانی باشد در این مقوله می‌گنجد. البته با رعایت مرز حرام که مسلم است. مثلاً موسیقی لهوی و لعبی در مقوله شادمانی مطلوب اهل بیت نمی‌گنجد. همچنین در عزاداری‌ها. اگر اهل بیت فرمودند عزاداری کنید، سوگوار باشید، محزون باشید، یا هر کاری که در هر فرهنگی داخل مقوله عزاداری و سوگواری است مادامی که منجر به کار حرامی نشده اشکالی ندارد. حالا کسی می‌گوید این کار اضرار به بدن است پس حرام است، خوب نباید انجام داد این استثنا است ولی هر چیزی که عزا باشد اشکالی ندارد. یک عده هستند که عزای‌شان این است که مشکی بپوشند، یک عده گریه کنند یک عده عزای‌شان این است که سپید بپوشند. مثلاً شما در اربعین می‌بینید که عزیزان هیئتی که از بصره به کربلا می‌آید، تمام لباس‌هایشان سفید است و نماد هیئت‌شان را دارند. این‌ها همه محترم است و داخل در ادله عموم است. رأی و سلیقه ما نیست. قاعده فقهی داریم و قواعد فقهی ما برای تدبیر و تحدید و مشخص کردن حدومرزهای آن از حرام و برای خرافه زدایی کافی است.

 

*نکته‌ دیگر این است که اگر به آموزه‌های اسلامی نگاه سیستمی داشته باشیم، بعضی از احکام اهمیت بیشتری نسبت به بقیه دارند. به طور مثال عدالت اجتماعی، راستگویی، صداقت، وفای به عهد و امثال این‌ها که هم اهمیت بیشتری دارند و هم از نظر اجتماعی خیلی تأثیر گذار هستند. بعضی‌ها معتقدند که این عزاداری‌هایی که به مرور ایجاد شده است، تبدیل به متن دین شده و مسائلی که اهمیت بیشتری دارند به حاشیه رانده شده‌اند. برخی دوستان مثال می‌زنند که مراسم شیرخوارگان حسینی که در همین سال‌های اخیر رایج شده است صد سال دیگر به یک مسئله و سنت مقدس تبدیل می‌شود که هیچ کس نمی‌تواند به آن دست بزند.

 

الان هم مقدس است و نباید کسی به آن دست بزند. اشتباه آن کجاست؟ این چه حرفی است؟ بنده عرض می‌کنم الان مراسم شیرخوارگان حسینی یک امر مقدس و مطلوب و محبوب است. همین الان هم کسی نباید به آن دست بزند. کاری بوده است که دیر انجام داده‌ایم. ممکن است شما بگویید ائمه چنین کاری کرده‌اند؟ من برای شما اثبات می‌کنم که ائمه چنین کاری کرده‌اند. مطلبی که شما می‌فرمایید این است که اگر ما محبت اهل بیت را پررنگ کرده‌ایم و جوانب عاطفی و احساسی و آیینی را پررنگ کردیم، یک بخشی از روح دین که اخلاق و مکارم اخلاق و آداب باشد، کم کم به حاشیه رانده می‌شود. عرض من این است که اهل بیت فرمودند محبت ما منشاء هر خیراتی است. آن محبتی که از آن خارها گل می‌شود محبت اهل‌بیت است. پیامبر (ص) در حدیثی که شیعه و سنی نقل کرده‌اند فرموده است: «أدّب اولادکم علی حب علی بن ابیطالب». متأسفانه ترجمه این حدیث را اشتباه می‌نویسند. پیامبر نفرمود کودکان‌تان را به حب علی بن ابیطالب تربیت کنید. فرمود: «علی حب علی بن ابیطالب» یعنی اولین پایه تربیتی کودکانتان را محبت علی (ع) قرار دهید. اول محبت علی بن ابیطالب را به او انتقال بدهید، تلقین کنید. شدت محبتش به علی بن ابیطالب و به عنوان اسوه فتوت، مروت و اخلاق باعث می‌شود این دلدادگی او را از خار بودن به گل بودن بکشاند. این تفاوت نگرش شیعه است با غیر شیعه است. پیامبر (ص) در خطبه غدیر فرمود: بالاترین معروف ولایت علی بن ابیطالب است. امر به معروف یعنی امر به ولایت علی بن ابیطالب.

این حرفی که شما می‌زنید که مسائل دیگر به حاشیه رانده شده، یک ادعا است. من دلیل دارم برای گفته خودم. دلیلم هم این است که نیروی انتظامی اعلام می‌کند که در ماه محرم و صفر بزه کاری‌ها، فحشاها، دزدی‌ها، سرقت‌ها، همه این‌ها افول می‌کند. چرا افول می‌کنند؟ در ماه رمضان همین طور. به شدت آمارش پایین می‌آید. چرا؟

پس ما معتقد نیستیم که به کثرت ذکر و مصیبت اهل بیت، اخلاق به حاشیه رانده شده است. فرمودند: «بُنی الاسلام علی الخمس، علی الصلاه و الزکات و الحج و الصیام و الولایه و ما نودی بالشیٍ مثل ما نودی بالولایه». ماهیت دین این است. وقتی امام می‌فرماید: «هل الدین الا الحب؟» ایمان به جز از علی (ع) مایه ندارد. اگر آموزه‌های اخلاقی هست در منابر و هیئات است. البته این اشکال را کامل می‌پذیریم که منبری‌های ما باید قدری متخصصانه در موضوع خودشان صحبت بکنند؛ یعنی منبری با اینکه باید تحلیل تاریخی و سیاسی داشته باشد اما قرار نیست که منبری مثلاً کار مشاور وزیر خارجه را انجام دهد. قرار است محدث باشد یعنی انتقال دهنده مکارم اخلاق، حدیث و تفسیر و... اینجا ما ضعف جدی داریم؛ یعنی می‌پذیریم که به تعداد کافی و وافی منبری محدث متخصص نداریم. منبری که با زبان و ادبیات نسل امروز آشنا باشد کم داریم. حوزه علمیه در این زمینه کار کارشناسی خوبی انجام نداده است؛ یعنی بخشی از حوزه علمیه متکفل این نشده است که واقعاً محدث تربیت کند. این گسل به وجود آمده است. این کمبود هست این را می‌پذیریم.

 

*خوب وقتی منبر قوی نباشد، دیگران از جمله مداحان جای منبری را می‌گیرند و سخنرانی هم می‌کنند.

عده‌ای هم امروز می‌گویند چرا جلسات مداح محور شده‌اند؟ جلسات مشکلی ندارند، مداح‌ها هم مشکلی ندارند. مداح‌ها دارند مدح اهل بیت می‌گویند. از آن طرف ما باید پایه دیگر را قوی تر بکنیم. آن را رها کرده‌ایم. ما باید کلام اهل بیت را بی شائبه، بی بازی و خالصانه برای مردم طرح کنیم. متأسفانه من می‌بینم که گاهی در منبرها، منبر در عوض انتقال معارف اهل بیت، شده است جایگاه برخوردها و بازی‌ها و رقابت‌های جناحی. طبیعتاً مردم خسته می‌شوند. وقتی خسته شدند، منتظرند شما بروی بیرون یا اصلاً نمی‌آیند. انصافاً کدام یک از این‌ها به شما آرامش روح می‌دهد؟ یک ساعت درباره فلسفه دعا حرف بزنید. یا یک مرتبه دعای کمیل را بخوانید. یک نفر تعبیر قشنگی کرده است، گفته است: پیغمبر ابوعلی سینا تحویل نداد، پیغمبر ابوذر تحویل داد. اهل بیت فیلسوف تحویل ندادند انسان تربیت کردند. انبیاء به زبان مردمان سخن می‌گفتند. ما باید به زبان مردم سخن بگوییم. وقتی بی پیرایه محبت اهل بیت را ترویج بکنیم، جنبه‌های دیگر را هم رعایت کرده‌ایم.

 

*بعضی‌ها اظهار نگرانی می‌کنند که هر مقداری که این عزاداری‌ها پررنگ می‌شود در بین مردم ایران و احیاناً بین مسلمانان یک واگرایی ایجاد می‌شود. بین اهل تسنن و شیعه. این مساله را می‌پذیرید؟

آنچه که اهل بیت فرمودند به ما این است که شیعیان باید نسبت به اهل سنت مدارا کنند، اظهار محبت کنند. به تشییع جنازه اموات‌شان بروند، به عیادت مریض‌های‌شان بروند. واقعیت این است که اختلاف جدی اعتقادی ما با آن‌ها در مسئله امامت که اصل اصیل و رکن رکین است داریم و این‌ها قابل پوشش و اغماض و گذشت هم نیست که ما بتوانیم از خطوط اصلی‌مان صرف‌نظر بکنیم. به هر حال امام محمد غزالی، در جایی نوشته است که از اموری که بر منبری و واعظ حرام است یاد کردن از کشته شدن حسین بن علی و ذکر مقتل حسین بن علی است. می‌گوید چرا؟ «فإنه یورث سوء الظن بالخلفاء» به جهت این که شما وقتی بگویید حسین بن علی در کربلا کشته شده است مردم نسبت به خلفا بدبین خواهند شد. او درست گفته است. به جهت این که شما وقتی واقعه کربلا را مطرح بکنید، یزیدی می‌آید. وقتی یزید آمد معاویه می‌آید، وقتی معاویه آمد و... درست گفته است. اما شما می‌توانید مجلس اهل بیت بگیرید و از مظلومیت اهل بیت سخن نگویید؟

به هر حال وقتی ما دو روش داشته باشیم طبیعی است که ما از راه آن‌ها خوشمان نیاید و آن‌ها هم از راه ما خوش‌شان نیاید؛ اما بنای ما بر مدارا است. البته باید عرض کنم که اگر عزاداری‌ها خالصانه و بی شائبه انجام بشود از اهل سنت هم کسانی همراه ما هستند. ما در عسلویه حسینیه‌هایی داریم که اهل سنت ساخته‌اند. در دهه محرم عزاداری می‌کنند و حتی سینه زنی دارند. ما از این‌ها تعبیر می‌کنیم به سنیان دوازده امامی. در طول تاریخ تشیع و تسنن هم بوده‌اند. همین شهر حلب که مورد هجوم است، چرا مورد هجوم داعشی‌هاست؟ چون حلب سنی‌هایی داشت که دوازده امامی بودند. بنده خودم میهمان آن‌ها بودم. علمای آن‌ها به گونه‌ای بودند که کربلا می‌رفتند، نجف می‌رفتند در حالی که سنی بودند و حتی سامرا می‌رفتند. عاشق اهل بیت بودند. فقط برائت از خلفای جور را کم داشتند. پس این چنین نیست که ما بگوییم اگر ما بر آتش عزاداری‌ها بیفزاییم یا عزاداری‌ها را شعله‌ور کنیم این ناخودآگاه مقابله با اهل سنت است و موجب نفرت قلوب آن‌ها می‌شود.

 

بله؛ اما گاهی همین پررنگ کردن عزاداری‌ها و رفتارهای شدید ما منشأ تنش‌هایی بعضاً در سیستان و پاکستان و هند می‌شود و منجر به کشتار شیعیان می‌شود.

لعن علنی و رسانه‌ای و جهانی تبعات منفی برای تشیع دارد. هیچ انسان عاقلی در این مطلب شک نمی‌کند و هیچ کدام از مراجع حاضر با چنینن مطلبی موافق نیستند. روایات اهل بیت هم چنین مطلبی را نکوهیده می‌داند. این یک مطلب واقعی است؛ اما این که بگوییم تمام تنش‌هایی که در پاکستان از سوی طالبان و داعش داریم، سببش در مجالس قم و تهران و مشهد و فاطمیه‌هاست؛ نه. واقعیت مطلب این است که دولت عربستان سعودی دست نشانده استکبار جهانی است و هم پیمان اسرائیل است. او با ما جنگ نیابتی دارد. هر جا شیعه هست او هم هست و تقابلی است در جنگ سرد بین ایران به عنوان نماد و استوانه و پایگاه تشیع و عربستان به عنوان حمایتگر اصلی تمام حرکت‌های افراطی - ارعابی وهابی‌ها که به نام داعش یا سپاه صحابه یا طالبان یا جبهه النصر یا بو کو حرام و صد نام دیگر انجام می‌شود. بنده و شما در اینجا ده دهه فاطمیه بگیرم یا نگیرم یا بگوییم شهادت یا نگوییم عربستان آن حمایت مالی را انجام می‌دهد و این گرگ‌های خون آشام را تربیت می‌کند و به جان شیعیان در نقاط می‌اندازد تا در این جنگ سیاسی خاورمیانه دست برنده داشته باشند. که تا به حال الحمدلله بازنده بودند؟ حالا اگر مثلاً هیچ فاطمیه‌ای برگزار نشود، بهانه وهابیان تمام می‌شود؟ مثلاً می‌گویند عتبه را نبوسید که بهانه به دست وهابیان نیفتد. خوب اگر ما عتبه را نبوسیم مشکل حل می‌شود؟ آن‌ها اصل زیارت ما را کفر می‌دانند و راضی نمی‌شوند تا وقتی که این حرم و قبر را صاف کنند و مثل متوکل شخم بزنند و از روی آن با پا رد شوند. غیر از این است مگر؟ پس اگر انصاف به خرج بدهیم این چنین نیست. این‌ها بیشتر بهانه است. ما نباید گول حرف دشمن را بخوریم. دشمن نباید به ما گرا و خط بدهد.

 

*البته برخی هم مثال‌های برعکس شما می‌زنند و می‌گویند برخی از مردم خصوصا غیر مسلمان وقتی این عزاداری‌ها را می‌بینند به اسلام و خصوصا تشیع بدبین می‌شوند، معمولا هم قمه زنی را به عنوان نمونه می‌آورند؟

من در مقوله قمه‌زنی اظهار نظر نمی‌کنم اما در غیر از مقوله قمه‌زنی و در کل مجالس حسینی و عزاداری‌ها این چنین نیست. آنچه که ما می‌بینیم این است که یک شخصی مثل شیخ زکزاکی ده میلیون نفر را با عزاداری شیعه کرده است. از ایشان پرسیدند: شما چگونه توانستید ده میلیون نفر را شیعه کنید. این‌ها می‌گویند عزاداری و محبت حسین بن علی باعث شد که ما شیعه شویم. پنج نفر از جوانانی که در اندونزی و کره جنوبی شیعه شده بودند، تشریف آورده بودند. در کره جنوبی، کل شیعیان اثنی عشری صد و پنجاه نفر است. وقتی بررسی می‌کنید می‌بینید که اصل آن می‌رسد به حب الحسین. حتی یکی از این‌ها به من گفت که من دو سال تحقیق کردم برای انتخاب مذهب و دین تا به تشیع رسیدم همه مطالب را عقلاً پذیرفته بودم اما وارد قلب من نمی‌شداما وقتی قصه امام حسین (ع) را شنیدم و بر امام حسین گریه کردم ناگهان همه آن اطلاعات و اعتقاداتم که با عقل قبول کرده بودم و در دلم جا نمی‌گرفت، به دلم ریخت.

 

*اما باید بپذیریم که در حال حاضر این عزاداری‌ها بیشتر جامعه را به سمت نوعی مناسک گرایی سوق داده که مردم می‌آیند مناسک را انجام می‌دهند و وقتی تمام شد می‌روند و تمام می‌شود؛ یعنی دین داری فقط همین‌ها می‌شود. به تعبیر بعضی‌ها کاملاً سکولار می‌شود. فقط ده روز دینش را انجام می‌دهد و خیالش راحت می‌شود.

 

ما همیشه این آفت را در طول دوران تشیع داشته‌ایم؛ یعنی برداشت غلط از محبت اهل بیت. عده‌ای به این دید رسیده‌اند که من عزاداری می‌کنم، گریه می‌کنم، کربلا می‌روم یا مشهد می‌روم و به وقتش هم تایلند می‌روم، میگساری می‌کنم، رقاصی و لهو و لعب و گناه انجام می‌دهم. هم سهم شیطان و هم سهم خدا را می‌دهم. خوب این فکر غلطی است اما باید دید که دید غالب جامعه ما این است؟ واقعیت این است که غالب جامعه ما این نیست که من ده روز عزاداری می‌کنم و بعد می‌روم هر کاری کردم، کردم. فرض کنیم مثلاٌ خدای ناکرده دید غالب این بشود، وظیفه ما است که در همین مجالس و منابر تذکر بدهیم همچنان که ائمه تذکر داده‌اند. اهل‌بیت فرمودند: «أیکتفی من؟ الی حبنا اهل البیت فوالله ما شیعتنا الا و من اتقی الله و اطاعه» آیا همین بس است برای کسی که خودش را منسبوب کند به محبت ما اهل بیت؟ به خدا سوگند که شیعه ما نیست مگر کسی که تقوا داشته باشد و از خدا بترسد. این‌ها را باید بگوییم و می‌گفتند. این‌ها عیب‌های ما هست. باید بنشینیم عیب‌هایمان را کم کنیم. امیرالمؤمنین (ع) یک حدیث عجیبی دارند، می‌فرمایند: «اذ ازدحم الجواب خفی الصواب» وقتی جواب‌های مختلفی از همه سو گفته شد، حرف حق درست آن وسط گم می‌شود. الان در فضای مجازی غوغایی است، آب و رنگ دارد، لعاب دارد. هرکسی سخنی و هرکسی نظری دارد و هزاران حرف هست. ما چگونه بدون بزک کردن دین حقیقت را بگوییم؟ ما اگر نورانیت کلام اهل بیت را محض و خالص بیان بکنیم، خودش راه خودش را باز می‌کند. 

گزارش 0
برای ارسال نظر وارد شوید و یا ثبت نام کنید.

comments نظرات

سعید روستائی سعید روستائی ۱۰ بهمن ۱۳۹۵
سلام علیکم.
حاج آقای معاونیان، حقیر منبری هستم و متن مصاحبۀ حضرتعالی با مجلۀ خیمه را خواندم.
به دو حدیث درمتن مصاحبه پرداختده بودید که نه متن عربی آن بود و نه آدرس آن. لطفا برای استفاده در منبر و تحقیقات، آدرس دقیق و مقداری از متن عربی آنرا بفرستید که قابل سرچ در نرم افزارها باشد.
با تشکر.
متن حدیث اول که در مصاحبه آنرا ذکر کردید:
در حدیثی داریم که حتی در زمان امام صادق در منزلشان یکی از شعرای اهل بیت آمد فرمودند: مرثیه بخوان برای جدم حسین (ع) و دستور دادند که پرده‌ای زدند و خانم‌ها و دختران‌شان آمدند پشت پرده نشستند. شاعر تا شروع کرد به خواندن شیون خانم‌ها بلند شد و امام صادق (ع) و بقیه می‌گریستند در حین این که با صدای بلند می‌گریستند یک دفعه امام صادق (ع) به کسی از دوستان یا خدمتکاران‌شان فرمودند: در منزل را بسته‌ای؟ و خودشان دویدند به سمت در. چقدر تقیه بوده است که حتی گریه بر امام حسین (ع) به عنوان یک چیز خصوصی درون خانه؛ آن هم منزل قدیم که بالاخره فاصله‌ای بوده است، از حیاط تا در دویدند و دیدند یکی از جاسوس‌های دستگاه خلافت دم در ایستاده است تا گزارش دهد. او با اخم و توبیخ پرسید چه خبر است در خانه شما؟ چرا گریه می‌کنند؟ امام فرمودند: کودک شیرخواره‌ای از ما از بین رفته، زنان بر او گریه می‌کنند؛

متن حدیث دوم که در مصاحبه به آ« پرداختید:

حدیثی است که کسی از شیعیان از امام صادق می‌پرسد که: برای من مسئله‌ای هست و امام فرمودند که بگو، گفت: معمولاً چنین است وقتی کسی از دنیا می‌رود یا کشته می‌شود، سوگواران او بعد از تاریخ به شهادت رسیدن یا مردن یا کشته شدن او عزاداری می‌کنند. امام می‌فرماید: بله. او سؤال می‌کند: پس چگونه است که شما و شیعیان از آغاز محرم که ده روز مانده است به عاشورا اقامه عزا می‌کنید و ناراحت هستید و می‌گریید و سوگوارید؟
جدیدترین محبوب ترین داغ ترین
تمام حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حجت الاسلام والمسلمین معاونیان می باشد.