روضه
زندان رواق روشنی شد غرق نورت
دیوارها نمناک از شرم حضورت
دهلیزها مستند هنگام عبورت
زنجیر تسبیحی به دستان صبورت
این بندها در بند زلف دلپذیرت
موسای دربندی و هارون ها اسیرت
یوسف که ترس از تنگی زندان ندارد
جان جهان است او غم کنعان ندارد
سیمرغ عاشق فکر آب و نان ندارد
زندان توان بستن مردان ندارد
عاشق دلش دریاست ، حتی کنج زندان
تصویری از دنیاست ، حتی کنج زندان
ای هفت دریا خیره در پهنای صبرت
هفت آسمان یک برکه در دریای صبرت
ای هفت شهر عشق در معنای صبرت
زانو زدند ایوب ها در پای صبرت
آقا ! به این حجم بلا عادت ندارم
باید بگویم شاعرم ، طاقت ندارم
سنگینی شلاق و آن بازو ! ... خدایا
زنجیر بر آن قامت دلجو ! ... خدایا
چنگال زندانبان و آن گیسو ! ... خدایا
خون و شکست طاق آن ابرو ! ... خدایا
هر چند در دستان او جام بلا بود
از تشنگی یکریز یاد کربلا بود
معصومه دلتنگ است چشمانش به راه است
فهمیدهاند انگار یوسف بیگناه است
بر صورتش اما چرا ردی سیاه است
پایان این قصه گمانم اشتباه است
یوسف می آید روی تابوت است اما
از اشک یاران دجله مبهوت است اما
موسای ما از طور سینا بی عصا رفت
تخت سلیمان باز با باد صبا رفت
این نوح روی موجی از اشک و دعا رفت
تا پر کشید اول دلش پیش رضا رفت
بی او اگر چه عشق مشکی پوش می شد
نور خدا بود او مگر خاموش می شد
در بند بود و عالمی دربند اویند
سادات جمله نوری از پیوند اویند
شهزادگان اینجا همه فرزند اویند
هر گوشه فرزندان دانشمند اویند
وا می کند بر روی ما بن بست ها را
باب الحوائج شد بگیرد دست ها را
صوت : شهادت امام موسی کاظم علیه السلام94_روضه
---------------------------------
زمینه
پشت میله ،زندونم روز وشب خدا ،حیرونم
اشهدم رو هی میخونم
دوباره رفتم ازحال امون ازاین سیاچال
یه روزشبیه کوچه ست یه روزشبیه گودال
دست به زن داره ملاقاتی من
خیلی دلم رو میشکنه باحرفایی که میزنه
خلصنی یاالهی
بیقرارم و،غم دارم روزه ودعا،شد کار
سیلی فلک افطارم
تنم توی زنجیر بازخمایی که داره
چهارغلام میارن به روی تخت پاره
دیگه رضا همراه معصومه بیا
برای غسل وکفنم جونی نمونده به تنم
خلصنی یاالهی
روزه دارم و دلگیرم زخمی غل وزنجیرم
یاحسین میگم میمیرم
سه روز رو جسر بغداد میمونه پیکرمن
نه بی کفن شدم نه رو نیزه رفت سرمن
ازتن من غارت نشد پیرهن من
کسی نزد خواهرمو نبردن انگشترمو
خلصنی یاالهی
صوت : شهادت امام موسی کاظم علیه السلام94_زمینه_پشت میله زندونم
------------------------------------------
واحد
چقدر سخته که بیفتی رو پهلوت پا بزارن
یه باغ پر از کبودی روی بالت بکارن
خدای من خلاصم کن نمیشنوم صدامو
دم افطار یه آبی نیست که تر کنم لبامو
قال و زنجی چه سنگینه شکسته ساقهام
حال من بده منو ببر مونس منه چشای تر
مرحمی بزار رو این جیگر مردم از درد پا و کمر
واااااااای امون ای دل امون ای دل
غروبا تو این سیاه چال دل آدم میگیره
نماز مغرب که میشه پاهام ماتم میگیره
در و دیوار زندون با گریه ام دم میگیره
پریشونم روی شونم جای رد زنجیرا مونده
دم آخر همش میگم رضای من پس کجا مونده
یه چند وقت که روی پهلوم رد پای چند تا پا مونده
بی هوا زدن با پا زدن هی منو دور از چشا زدن
بیشتر از روزا شبا زدن پاشدم از جا اما زدن
امون ای دل امون ای دل امون ای دل
تو این زندون نیمه شبها روی خاکا میشینم
چشامو تا که میبندم همش روضه میبینم
میبینم که روی نیزه یه سر قرآن میخونه
میبینم که یه دختر رو زدن با تازیونه
بمیرم که سه سالشه ولی قامت کمونه
شیرخواره رو نی جلو رباب
غنچه رو دیدن شده گلاب
عمه رو زدن واسه ثواب
صوت : شهادت امام موسی کاظم علیه السلام94_واحد_چقدر سخته بیفتی رو پهلوت پا بزارن
-----------------------------------
شهادت امام موسی کاظم علیه السلام متن مداحی متن شور متن روضه متن زمینه متن شور متن مداحی متن شهادت حسین طاهری 97 طاهری 97 طاهری97حاج حسین طاهری 97 شهادت طاهری شهادت امام کاظم(ع)