شعر یار سیه گیسو
قالب: غزل
خواموشم و می بارد، اشکی زِ دو چَشمانم
در خلوتِ خود یادِ، یارم، وَ پریشانم
آن یارِ سیَه گیسو، آن یارِ کمان ابرو
آن یار، که از دوریه او، زارم و حیرانم
در خاطره می آید، آن لحظه ی دیدارش
او زیرِ درختان چنار است و هَمی خوانم
ای یارِ سیه گیسو، ای یار کمان برو
مجنون نگاهت شدم و ، مست و غزل خوانم
ساقی تو بده جامی، پر باده ی عشقش کن
چون مست می ات هستم و تو، ساقیه می خوانه ام
به قلم: حجت نوروززاده