به گزارش روضه نیوز به نقل از حلقه وصل؛حجتالاسلام پناهیان، چهره نامآشنای تبلیغ و خطیب دقیق و خوشبیانی است که کوشش بسیاری در تلفیق و ترکیب حوادث تاریخی با مسائل روز دارد. این استاد حوزه و دانشگاه، در این سخنرانی یک باور نادرست رایج در هیئتها را تصحیح میکند و مخاطبان را به رسالت یک هیئت تراز انقلاب اسلامی توجه میدهد. این سخنرانی جذاب و شیوا را از دست ندهید!
هیئت برای چیست؟
کارکرد اصلی یا رسالت محوری هیئت یا مجالسی که کار هیئت انجام میدهند، به ویژه در ایام محرمالحرام چیست؟ آیا کارکرد اصلی این است که بلندگو بخرند، یا منبر زیبا و چوبی مرغوب تهیه کنند یا جای بزرگی برای مراسم در نظر بگیرند؟ رسالت اصلی هیأت چیست؟ گریاندن مردم؟ تربیت انقلابی و مجاهدانه مردم؟ انتشار اخلاق اهلبیت(ع)؟ زمینهسازی ظهور؟ اقامه عزا؟ تربیت انسان؟ تشخیص موقعیت در هنگام حادثه؟ خیر! رسالت محوری هیئت، تحکیم پایههای ولایت در جامعه است. اگر مردم را اهل جهاد و شهادت تربیت کنید، اما ولایتمدار نباشند، فایدهای ندارد. نه تنها برای این حرکت باشکوه، بلکه رسالت و هدف اصلی هر حرکت فرهنگی «ولایت» است، حتی ساخت مسجد و اقامه نماز جماعت. ولایت از نماز هم مهمتر است، از حج و جهاد هم. طبیعی است که برخی هیئتها به ولایت هم میپردازند، اما به کارهای دیگری هم مشغولند.
تفاوت کربلا و صفین
34 سال از انقلاب میگذرد و ما هنوز در یک نظام دینی مثل سالهای قبل از انقلاب روضه میخوانیم! وقتی مردم از عاشورا و کربلا میشنوند، اولین مفهومی که به ذهنشان متبادر میشود، عطش، مظلومیت، شهادت، و دیگر مفاهیم است. کمتر کسی بلافاصله مفهوم «ولایت» به ذهنش میآید. حماسه کربلا با دیگر جهادهای در راه خدا مثل بدر و احد وصفین چه تفاوتی دارد؟ شهدای کربلا با شهدای صفین و احد و بدر چه فرقی دارند؟ مهمترین تفاوت اینجاست که کربلا برای ولایت بود. یعنی چه؟ مگر کسی که در احد بود با ولایت کاری نداشت؟ مگر کسی که در صفین به شهادت رسید، شهید راه ولایت نبود؟
نشانه یک هیئت شایسته
شهدای همه جنگهای گذشته شهید امر خدا بودند، برای امر خدا به معرکه جنگ وارد شدند، اما شهدای کربلا برای ولی خدا آمدند. چون شب عاشورا خود امام حسین(ع) امر الهی و تکلیف را از دوش یاران برداشت. آنها ماندند و فدای ولی خدا شدند. آنها فدای امر خدا هم شدند، اما در کربلا ولی خدا هدف قرار گرفته بود. لذا تا میگوییم کربلا، همه باید بگویند ولایت و نمیگویند ولایت برای اینکه من و شمایی که هیئتداری میکنیم، ولایت را اولویت قرار ندادهایم. به فکر چایی و سبک خوب نوحهخوانی و محتوای سخنرانی هستیم، اما به مفهوم ولایت نپرداختهایم. حتی اگر محبت از ولایت پررنگتر بشود، اشتباه کردهایم و از پیام عاشورا فاصله گرفتهایم. چون به امام حسین(ع) گفتند که قلوبهم معک سیوفهم علیک! شمایی که دم در هیئت ایستادهای، اگر ناله و گریه مردم بالا رفت، نگو الحمدالله هیئتمان گرفت! تو عوام نباش! معاویه هم وقتی خبر شهادت امیرالمومنین(ع) را شنید، گریه کرد. در کوفه هم برای حضرت زینب گریه کردند.
ما اهل کوفه هستیم!
گفتن اینکه ما اهل کوفه نیستیم، فایده ندارد؛ اگر اهل کوفه نیستید، باید کربلا را درست بفهمید. کربلا یعنی چه؟ یعنی ولایت. حتی اگر شعار «هیهات مناالذله» را بدون ولایت سر بدهید، کسانی را تربیت خواهید کرد که موقع صلح به امام حسن میگویند مذل المومنین! اگر شما در محرم انسان ولایتمدار تربیت نکنید، چه زمانی تربیت میکنید؟ اگر در محرم از حب دنیا گفتی اما نگفتی حب دنیا انسان را از ولایت گریزان میکند و اندک اندک ولایتستیز میکند، سر سفره امام حسین(ع) نشستهای و برای خودت کار کردهای. اگر روز عاشورا از عزت صحبت کنید و از ولایت سخنی نگفتید، این آمادگی را دارید که به ولیفقیه بگویی مذلالمؤمنین!
گریههای غیرمفید
اگر در کربلا امام حسین(ع) را تشنه سر نمیبریدند، شما مشکلی نداشتید دیگر؟ اگر علی اصغر را به شهادت نمیرساندند، تو دیگر مشکلی با یزید نداشتی؟ اگر امام را مسموم میکردند یا نه، اصلاً میگفتند امام شما برگرد، دیگر مشکلی نداشتید، میرفتید خانهتان مینشستید. اتفاقاً چون امام حسین(ع) فکر میکرد اگر اینچنین بشود، ممکن است شما دیگر کاری با یزید نداشته باشید، گفت من میایستم تا یک بار هم که شده کار با یزید داشته باشند. در روایات آمده شیعیانی که مخالف امام زمان میشوند، کسانی هستند که میگویند ما کاراکتری که از امام به دست آوردیم، یک شخصیت مظلوم است و شما ای امام زمان مظلوم نیستید! ما نمیتوانیم شما را به عنوان یک امام قبول کنیم! پس اینها در هیأت چه تعلیمی میدیدند؟ چگونه تربیت میشدند؟ ما فقط گفتیم بگو مظلوم حسین، مظلومیت حسین(ع) آغاز ارتباط تو با حسین است! مسئله امامت چه میشود. ولایت کجاست؟ اقتدار امام چه شد؟
مهمترین فایده جنگ
میدانید عزت منهای ولایت به کجا میرسد؟ عزت ما به جنگ با آمریکا نیست. عزت ما به تکنولوژی نیست. بلی، تکنولوژی اقتدار میآورد. اما یادمان نرود وقتی ولایت باشد، ابزاری میطلبد که یکی از آنها تکنولوژی است. اما اگر آن عمود خیمه نباشد، تو تکنولوژی هم داشته باشی، چه فایده؟ ژاپن که تکنولوژی بالاتری دارد. من هم قبل از دفاع مقدس مردم را دیدهام و هم بعد از دفاع مقدس. مهمترین فایده و حکمت جنگ چه بود جز تحکیم ولایت؟ مفهوم ولایتفقیه بعد از 8 سال جنگ بهتر جا افتاد. چه کسانی معلمهایش بودند و موجباتش را فراهم کردند؟ شهدا در وصیتنامههایشان به طور متوسط چهار بار بر ولایت فقیه و رهبری تأکید کردند. یعنی 250 هزار معلم صاحبنفس با خونشان پای ولایتفقیه امضا کردهاند. قبل از دفاع مقدس مردم امام(ره) را دوست داشتند، اما ولایتفقیه برایشان جا نیفتاده بود.
ظهور در گرو این موضوع است
فلسفه محوری حکومت حضرت امام زمان(عج) چیست؟ همه با هم بگویید تحقق ولایت ولیاللهاعظم. پس عدالت چه شد؟ عدالت نتیجه ولایت است. امنیت و برکت چه شد؟ همه نتایج از تحقق ولایت نشأت میگیرد. با این نگاه، مقدمهسازی برای ظهور هم باید آمادهسازی برای پذیرش ولایت ولیاللهاعظم باشد. فلسفه انقلاب اسلامی که مقدمه ظهور است، نیز ولایت است. در تمام دورانها و دولتهای پس از انقلاب، بهرغم همه حملات و هجمهها و تضعیفها به ولایتفقیه، ولایت مستحکم شده است. شما در زیارت جامعه میخوانید: «ان ذُکر الخیر کنتم اوله و اصله و فرعه و معدنه و مأواهه و منتهاه؛ یعنی هر حرف خوبی بزنید، محور آن ولایت است.» نزدیک شدن ظهور در گروی تکمیل شدن ولایتمداری است در جامعه بین خواص و عوام و فهم ضرورت ولایت.
انتقاد به ولیفقیه
مگر خدا در قرآن نفرمود «الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی»؟ یعنی با ولایت نعمت تمام و دین کامل شد. اگر روضه بخوانید در آن ولایت نباشد، روضه ناقص خواندید. بعضی میگویند نه حاج آقا ما این خوبیها را میگوییم، خودبهخود به ولایت میانجامد. اگر به ولایت منتهی نشد، ما و شما روز قیامت مدیون هستیم! در کوفه این همه قرآنخوان وجود داشت، اما چرا در نهایت به علیابنابیطالب نرسیدند؟ عدالت منهای ولایت، عزت منهای ولایت به اینجا میانجامد که یک فرد معمولی در عدالت ولیفقیه شک میکند. یکی نیست بپرسد مگر فهم بیعدالتی کار هر کسی است؟
راه رسیدن به ولایت
در قرآن 11 بار «فتقوا الله و اطیعون» تکرار شده است. اگر پیغمبری بیاید و بگوید از خدا اطاعت کنید، مردم راحت میپذیرند؛ ولی بگوید از من اطاعت کنید، به آنها بر میخورد. اما این مفهوم، خودش راه را برای فهم و ادراک باز میکند. فهم ضرورت و اهمیت ولایت برای انسان یک خودسازی و ارتقای معنوی است. حضرت امام(ره) در مورد ولایتفقیه فرمودند ولایتفقیه دلیل نمیخواهد، تصور آن تصدیق است. خود ولایت دلیل و راهنمای خودش است. امام صادق(ع) فرمودند تفسیر همه آیههای قرآن ما هستیم.
سکولارهای دوستدار اهلبیت(ع)
مراقب باشیم اگر از ویژگیهای امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) سخن میگوییم، سکولار تربیت نکنیم! امام رضا(ع) میفرمایند اگر همه علما، حکما، شعرا و ادبا جمع بشوند، یک فضیلت از فضائل امام را بخواهند بشناسند و بگویند، نمیتوانند! هیچ امامی مانند امام رضا(ع) ولایت را توضیح نداده، اما هنوز ظرفیت آن نیست که خوب شنیده بشود. اصلاً ما چرا برای امام حسین(ع) گریه میکنیم؟ چون بدنش را قطعه قطعه کردند؟ چون امام حسین(ع) را دوست داریم، نمیتوانیم تحمل بکنیم تیر به بدن ایشان بزنند؟ اگر کسی به خاطر مظلومیت امام حسین(ع) گریه کند، کربلا و امام را نشناخته است. اما اگر کسی گریه کرد، چون امام حسین(ع) امام اوست و مظلومیت او را نمیتواند تحمل بکند، این صحیح است. مردم بیشتر با روضه مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) گریه میکنند یا با روضه کربلا؟ امام فرمود مظلومیت و مصیبت امیرالمؤمنین(ع) در ماجرای خلافت بالاتر از مصیبت اباعبدالله الحسین در کربلا است. یعنی تشنگی امام حسین تازه اول ماجراست، باید مستمع را تا کنار حوض کوثر ببری.
تنها کار ما در هیئت
ما تنها کاری که در هیئت داریم، جا انداختن مسئله ولایت است. تنها پایگاه مورد تهاجم دشمنان هم ولایت است. ولایت در زمان غیبت هم مشخص است. عقل نمیپذیرد امام زمان(عج) در دوره غیبت برای جامعه اسلامی سرپرست تعیین نکرده باشند، همچنان که پیامبر(ص) برای دوره پس از خود وی تعیین کرد و جامعه را بدون سرپرست رها نکرد. درست است که هدف بعثت پیامبر گرامی اسلام توحید است. همچنان که هدف خلقت هم عبودیت است. اما دقت دارید که «لا اله الا الله حصنی، فمن دخل حصنی امن من عذابی بشروطها و انا من شروطها» یعنی اصلاً انسان از ولایت به الله میرسد. متأسفانه موضوع بعثت را برای ما به طور صحیح توضیح ندادند. اصول دین چند تاست؟ پنج تا! اول، توحید؟ توحید را چه کسی باید اعلام کند؟ پیغمبر! در نامه سی و یکم نهجالبلاغه امام اول از پیغمبر صحبت میکند و بعد از خدا. اصلاً دعوای بعثت بر سر چه بود؟ برای این بود که محمدامین را به پیغمبری قبول بکنند، وگرنه آنها که خداپرست بودند بتها را شفیع قرار میدادند. خداوند در قرآن میفرماید اینها قبول دارند که بت خالق نیست. کلمه الله، پیش از اسلام هم وجود داشت. پذیرش پیغمبر به نوعی پذیرش ولایت است.
هیئتی برای ضد ولایتفقیهها
متأسفانه آموزش ولایت در کشور ما بسیار ضعیف است. من و شما باید سعی کنیم ولایت را از راه فهم و از راه احساسات و عقائد معنوی توضیح بدهیم. بدانید که هیئت به گریه و ناله و زاری نیست. بهترین راه برای تعمیق و تقویت ولایت، حب اهلبیت(ع) است، ولی به شرطی که از حب اهلبیت بتوانید ولایت را استخراج کنید. باید مراقب بود، وگرنه در تهران هیئتیهایی هم داریم که باسوادند و بساط گریه و اشک مفصلی هم برپا میکنند، اما ضد ولایتفقیه هم جلسه میگیرند.