گروه اجتماعی: حاج اصغر آراسته از جمله خدمت گزاران حجاج ايرانی است كه ۲۶ حج تمتع و ۵۶ حج عمره را در پرونده خود ثبت كرده و از اين رو گفتگويی متفاوت از ديگر سخنان، با وی انجام داده ايم.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) از مدينه منوره، در ميان مرام محمدی مردانی هستند كه واژگانشان هر چند قديمی است، اما بوی طراوت می دهد. مردانی كه نه به عنوان رئيس كاروان بلكه به خدمت زائران دل خوشند. در ميان جمعيت زائران ايرانی به حسن اتفاق با آقای «اصغر آراسته» آشنا شدم؛ پيرمردی از محله پاچنار. هم نشين آيت الله آشتيانی. هم قدم مرحوم دادكان مردی كه از عبور زمان خاطرات فراوانی دارد.
حاج اصغر آراسته از جمله مداحان قديمی كشور است در آغاز اصلا مايل به انجام مصاحبه نبود تا اينكه بالاخره پذيرفت با او گپ و گفت صميمانه ای داشته باشيم. در آغاز با كمال افتخار بيان كرد كه از پيشكسوتان مداحی است و زمينه مداحی را برای معروفترين مداحان حال حاضر كشور كه از محبوبيت عامه مردم نيز برخوردار هستند، فراهم كرده است. او مداحی در حسينيه های مختلف را افتخار خود می داند.
وقتی از او سؤال كرديم كه آيا شما به ازای مداحی اجرت می گيريد ابتدا به شوخی گفت هر چيز مجانی باعث توقف قلبم می شود، اما بعد با بيان خاطره ای واقعيت درونی خود را برای ما بيان كرد او گفت كه در ساليان گذشته كه به حج مشرف شدم كسی آمد و پيغامی داد كه فلانی گفته است حاجی آراسته بيايد و مداحی كند، پاكت سنگينی هم برايش در نظر گرفته ايم، در پاسخ برايش پيغام دادم كه نوكری درگاه اهل بيت(ع) را می كنم اما اسمی از كسی نمی برم فقط می گويم يا رسول الله به حق دخترت گرفتاران را نجات بده.
آدم هايی مثل او وقتی لب به خاطره می گشايند از هر خاطره شان عطر تازگی به مشام می رسد؛ لذا با ابراز خاطره های مداحی صندوقچه اسرار حج او باز شد و ما را به سال ۱۳۵۳ برد وقتی كه با حاج مطيعی به عنوان خدمه به حج مشرف شده بود. كاروانشان ۶۸۰ زائر داشت امكانات منی و عرفات اين گونه نبود اطراف مكه پراز شن بود و گنبد خضرای پيامبر اكرم(ص) به اين صورت نبود.
برای رسيدن به حرم چندين بار به واسطه گل و لای ماشين ها سر و روی حاجيان آغشته به گل می شد، بقيع نرده های چوبی داشت كوچه بنی هاشم را می توانستی ببينی در كنار بقيع تا صبح امكان بيتوته بود و اينكه دعا كنی. او می گويد بين سال های ۶۳-۵۳ وضعيت بدين منوال بود ولی از سال ۶۳ به بعد بقيع در غربت قرار گرفت كوچه بنی هاشم تخريب شد و بازارهای قديمی اطراف حرم را از بين بردند.
در بين سال های ۵۶-۵۳ كاروان وجود نداشت آن زمان حمله دار مسئوليت زائران را به عهده داشت و تمام كالاهای مورد نياز حجاج از تهران تأمين می شد. به ناگاه سكوت می كند وقتی علت سكوتش را جويا می شوم با تأسف از ياران قديمی ياد می كند يارانی كه همه به ديار باقی شتافته اند؛ از جمله حاج كريم دولت، مرحوم عاصم و حاج مطيعی.
برای اين كه وظيفه سنگين آن ها را برای ما تشريح كند، می گويد كه مثلا منی و عرفات خط كشی نداشت و حمله دارها با دقت بايد حريم بين كاروان ها را مشخص می نمودند، الحمد لله با عنايت آقا امام عصر(عج) و تحت ولايت آقا علی عليه السلام اوضاع بهتر شده است.
او باز برای تشريح بهتر موضوع ما را به سال ۵۴ می برد و خاطره آتش سوزی خيمه ها را در عرفات بيان می كند كه بسياری از حجاج ايرانی در آن ايام در آتش سوختند؛ چون وقتی يك خيمه آتش می گرفت سبب سرايت حريق به ساير خيمه ها می شد. حاج اصغر آراسته نا خوشايندترين خاطرات خود را از تشرف ساليان متمادی به حج علاوه بر آتش سوزی مزبور، كشتار سال ۶۶ حجاج ذكر می كند.
او كه برای اولين بار در ۲۲ سالگی مشرف به اين سفر معنوی می شود تعداد تشرف تمتع را ۲۶ بار و تعداد اعزام به عمره مفرده را بيش از ۵۶ وعده معرفی می كند وقتی از او می پرسم كه فكر می كنی تا چند سال ديگر بتوانی مشرف بشوی با قدرت می گويد از رسول الله(ص) خواستم تا هر وقت كه توانايی دارم مرا بطلبد.
در پايان وقتی علت موفقيت و توفيق اش را در تشرف متمادی به حج پرسيدم گفت كه دو چيز عامل اين مهم است؛ يكی اين كه من جوان بودم به حضرت زهرا(س) خيلی ارادت داشتم يك روز خدمت استادمان شيخ محمود نجفی بودم با شنيدن اسم بقيع دلم شكست گفتم خدايا می شود ما بقيع را ببينيم همان سال قسمتم شد و عنايت خداوند شامل حالم شد و الآن به عشق اهل بيت پيامبر(ص) يك حسينيه ۵ طبقه بنام بيت الفاطمه(س) در تهران تأسيس كرديم تا به محبان اين خاندان با كرامت خدمت كنيم.
وقت تنگ بود و حاج اصغر با اين ابيات اين گفتگوی صادقانه را اين چنين به اتمام رساند: «با موی سپيد و روسياهی چه كنم/ با بار گناه و بی پناهی چه كنم * فردا كه اگر علی(ع) نگيرد دستم/ آن روز به درگاه الهی چه كنم.»