حجتالاسلام مهدوینژاد: انسان باید بتواند از دل تهدیدها فرصت بیرون بکشد / ما را تحریم کردند، اقتصاد مقاومتی را مطرح کردیم؛ ترور کردند، ملت ما بیدارتر شد / کسی که خدا را همه کاره بداند؛ در سختیها آرام است و از تهدیدها فرصت خلق میکند چون میداند همه چیز با خدا ممکن است.
حجتالاسلام مهدوینژاد شنبه هفدهم آذرماه در جلسه هفتگی هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد، ذیل نامه 31 نهجالبلاغه به بیان نکات دیگری پیرامون موضوع منطقالخیر پرداخت. گزیده سخنان حجتالاسلام مهدوینژاد در زیر آمده است:
عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد
حجتالاسلام مهدوینژاد با توجه به فراز «رُبَّما نَصَحَ غيرُ النّاصِحِ و غَشَّ المُستَنصَحُ» از نامه 31 نهجالبلاغه اظهار داشت: دقت در این مطالب ما را به یک دیدگاه صحیح در نگرش به حوادث عالم میرساند که همان منطق خیر است. معمولاً دشمن به خاطر دشمنی شما را نابود میکند ولی گاهی همین دشمن، مستقیم یا غیرمستقیم برای شما باعث خیر میشود. از طرفی خوشحال نباش که ممکن است نتیجه خیرخواهی هر خیرخواهی برای تو خیر حتماً نباشد. آدم گاهی از سختیهایی میترسد و از آنها فرار میکند اما در واقع لطف است. گاهی خودمان را به خوبیهایی نزدیک میکنیم و تلاش میکنیم به آنها برسیم ولی وقتی به آنها میرسیم میبینیم در حقیقت به ضررمان بود در حالیکه ظاهرش خوب بود. چرا این طوری میشود گاهی؟ چون خدا میخواهد مؤمنین فقط به خودش وابسته باشند. حتی به چیزها و آدمهای خوب هم به طور مطلق وابسته نباشند، برای همین یک دفعه یک آدم خوب کاری میکند بدت میآید و اگر وابستگیات فقط به این آدمها باشد دیگر از خوبی و خوبان هم بدت میآید؛ ولی باید حواست به خدا باشد و دنبال خدا و حقیت باشی.
وقتی از رفتار من بدتان میآید اگر خدایی باشید حساب من را از خوبان جدا میکنید، لااقل حساب این رفتار من را با رفتارهای دیگرم جدا میکنید. هیئت میآیید برای امام حسین(ع) بیایید نه برای هیئت، تعلقتان به امام حسین(ع) باشد. اگر واقعاً امام حسینی باشید همیشه حق میگویید و اگر جایی هم اشتباه کردید؛ آن اشتباه را میپذیرید. خدا گاهی معادلات را تغییر میدهد و و برخلاف تصورتان از انسانهای خیرخواه به شما ضرر میرساند تا در جاده بندگی خوابت نبرد، وابستگیتان به آدمها نباشد بلکه به خدا و حق و حقیقت و کسانی که در حق و حقیقت ذوباند وابسته شوید. هر چیزی ما را از تعلقات دنیوی جدا میکند خوب و دوست است و هرچه آدم را به تعلقات دنیوی آلوده میکند میشود دشمن، ولو ظاهراً دوست باشد.
دشمنیِ عاشق
وی ادامه داد: خدا در قرآن میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»[1]؛ بعضی از همسرانتان و فرزندانتان دشمن شما هستند از آن بپرهیزید. کسی میتواند عاشقت باشد ولی دشمنت باشد؛ عاشق توست ولی از تو میخواهد کارهایی انجام دهی که در حقیقت کار دشمنان خداست. او در حقیقت دشمن توست چون دشمنِ حقیقت است. کسانی که در ظاهر عاشقاند تا جایی به تو علاقهمندند که در برابر خواستههایشان سر تسلیم فرود آوری؛ اگر جایی ازت خواستند که حرامی انجام دهی و اطاعت نکنی، آنوقت میبینی که علاقهها از بین میرود. از اینها حذر کنید.
وی در تبیین معنای حذر گفت: در مورد معنای «فَاحْذَرُوهُمْ» یک معنا این است که باید جدا شوی مثلاً همسری مشروب میخورد و... فاسق است، این آدم خودت یا بچههایت را تباه میکند باید این موضوع را با یک کارشناس دینی مطرح کرد و در صورت لزوم از او جدا شد ولی توصیه خدا این است: «وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» اگر قابل عفو باشد، عفو کنید که اگر عفوشان کردید و بخشیدید بدانید خدا نیز بخشنده است.
ظالمانی که ظهور را نزدیک میکنند!
مسئول هیئت انصار ولایت یزد تصریح کرد: وقتی شهید مطهری را ترور کردند امام(ره) فرمودند در حدیث آمده «لا يَزالُ يُؤَيَّدُ هذا الدّينِ بِرجُلٍ فاجِرٍ»[2] گاهی خدا دین را به واسطه یک آدم فاجر تأیید میکند.
همین احمقهایی که دارند در عالم ظلم میکنند در حقیقت دارند ظهور امام زمان(عج) را زودتر محقق میکنند. مدام ظلم و خیانت میکنند که امام(عج) نیایند اما دارد مردم دنیا را از خود سیر میکنند و در حقیقت همه ظهور منجی را از خدا میخواهند و ظهور نزدیکتر خواهد شد انشاالله.
امام(ره) فرمود: «بکشید ما را ملت ما بیدارتر میشود بریزید خونها را زندگی ما دوام پیدا میکند». شما نیز این نگاه را در زندگیتان توسعه دهید. گاهی اهل خیر سرِ انتخابات تمام تلاش خود را میکنند اما فرد مورد نظرشان رای نمیاورد. آنوقت کسانی که چنین نگاهی را نداریم (بعد از انتخابات و رأی نیاوردن نامزد مورد نظرمان) افسرده و سرخورده میشویم چون دلیلش را نمیفهیم.
گاهی خدا کسانی که با انقلاب میانهای ندارند را سر کار میآورد و همین باعث میشود انقلابیها منسجمتر شوند. اگر قرار باشد همیشه یک جریان حاکم شود انقلاب و انقلابیها سست میشوند اما وقتی تقابل باشد حرکت، خلق میشود.
کار دست خداست
مهدوینژاد تأکید کرد: سراغ اهل خیر برو ولی حواست باشد اینها خدا نیستند. وقتی هم سراغ آدمهای بد میروی فکر نکن همه کارهایشان بد است؛ نگاهت را درست کن. در مجموع باید سراغ اهل خیر بروی و آنها را تقویت کنی نباید سراغ اهل شر بروی و به آنها اعتماد کنی ولی تبصرهها یادت باشد. بدان کار دست خداست.
تربیت همراه با عقلانیت دینی
وی ادامه داد: مادرهایی که بچههایشان را بدون توجه به دستورات دینی و بدون عقلانیت دینی و ققط با عواطف صرف مادری تربیت میکنند فاجعه به بارمیآورند. باید عقلانیت دینی بر عاطفه مادری سوار باشد. وی به مثالی از رفتار عاقلانه مادر یکی از جوانانی که جذب مجاهدین خلق شده بود و خودش فرزندش را به نیروهای انقلاب معرفی کرده بود، اشاره کرد و گفت: این مادر به فرزندش میگوید حکم اسلام حق است و تو باید توبه کنی و وقتی عدم همراهی فرزندش را میبیند او را به نیروهای انقلاب معرفی میکند.
وی ادامه داد: رفتار این مادر در جریان اعدام فرزندش را میتوان به عنوان یک مصداق رفتار مبتنی بر عقلانیت دینی این مادر، مادرِ تراز و زنِ مؤمنة انقلاب اسلامی نام برد؛ رفتار این مادر عِدل رفتار مادر شهیدی است که فرزندش را با دست خود به جبهه میفرستد و میگوید راضی نیستم اگر به جبهه نروی و از اسلام دفاع نکنی. وی با توجه به بیان نمونهای از این رفتارهای عقلانی، حاضران را به بر حذر بودن از رفتارهای بدون عقلانیت دینی توجه داد و در فایده این امر گفت: اگر مفسدانی را که حکمشان اعدام است، اعدام کنند؛ جامعه در امان است. یک آدم کشته میشود ولی فسق و فجور و ظلم رواج پیدا نمیکند. اگر قوه قضاییه مفسدین را اعدام میکرد و حکم خدا را صریحاً اجرا میکرد این همه فساد اقتصادی و فحشا و منکرات نبود. اما اگر عادت کنیم خیر را قربانی کنیم گرفتار قهر خدا میشویم.
مجریِ استکبارستیز
حجتالاسلام مهدوینژاد گفت: یک مجری تلوزیون شبکه یزد حرفهای خوب و استکبارستیزانه و حق زد اما مدتی است اجرا ندارد؟ وی خاطرنشان کرد: افرادی که رشادت دارند و حرف حق میزنند مسئولین صدا و سیما باید از اینها بیشتر استفاده کنند. منطق ما منطقالخیر است نباید به علت بد یا خوش آمدن برخی، برخی نیروهای انقلابی را از دست دهیم بلکه باید در برنامههای دیگر اینها را ببینیم تا حقگویان و کسانی که منصفانه اوضاع نابسامان را نقد میکنند متواری و منزوی نشوند. خوب است هیئات، کانونهای فرهنگی و... از امثال این افراد استفاده کنند. و اجازه دهیم آدمهای توانا و اهل خیر در عرصهها حضور داشته باشند تا آدمهای اهل شر جولان ندهند.
تهدید، تحریم و ... موقعیتِ خلق فرصت
وی بیان داشت که کل این سخنان که ذیل سخن امیرالمؤمنین(ع) بود میخواهد این نگرش را به ما بدهد که انسان باید بتواند از دل تهدیدها فرصت بیرون بکشد؛ تحریمت کردند، برو سراغ اقتصاد مقاومتی، اگر ترور کردند بدان ملت ما بیدارتر میشود، ما را محاصره اقتصادی کردند امام فرمود ما فرزند رمضانیم و... . این یعنی ما از غیرمستنصح نصحیت دریافت میکنیم و از بیادبان ادب میآموزیم.
در نگاه اصلاح شده منطقالخیر باید از اوضاع نابسامان، تقوا حاصل شود باید از وضعیت نابسامان سامان ایجاد کنید. باید از دل سنگ و از دل تهدید فرصت خلق کنید، این همان فرهنگی است که امیرالمؤمنین(ع) میخواهد بدهد. آنهایی که همیشه از آرامشها و موقعیتهای خوب اتتظار موفقیت دارند و از سختیها انتظار ناآرامی و از موقعیتهای بد، انتظار شکست دارند، نمیتوانند در ناملایمات و شرایط سخت آرام و موفق باشند. برخی آراماند و آرامششان به خداست چون میدانند کارها دست خداست. چنین افرادی میتوانند در شرایط سخت هم آرام باشند چون میدانند عامل مؤثر، خداست.
امیرالمؤمنین(ع) میخواهند بفرمایند اساساً ملتی که از سختیها فرار کند نمیتواند در سنت ادب الهی وارد شود خدا میخواهد بندگانش را ادب و تربیت کند. تربیت هم با رفاه و تنبلی سازش ندارد و معمولاً در بلایا و سختیها محفوف است. آدمهایی که از سختی فرار میکنند در ادب الهی وارد نشدهاند. هم تربیت نمیشوند هم به رشد نمیرسند بلکه نابود میشوند. آنوقت گرفتار بیماریهای متعدد تنپروری میشوند. اگر نخواهی وارد سنت الهی شوی گرفتار تبعات فرار از تربیت الهی و تبعات بیتربیتی میشوی. پس در هر شرایطی سختی وجود دارد و چه بهتر و درست اینکه انسان سختیهای خوب را تحمل کند تا مجبور به تحمل سختیهای بد نشود.
سُرور، نتیجة عاشورا
سخنران مراسم با بیان مقدمهای به ساحت حضرت اباعبدالله(ع) و علی اصغر(ع) توسل نموده و گفت: بکاء بر امام حسین(ع) آرامشدهنده و شادیآور است، نشاط درونی به آدم میدهد، امام حسین(ع) خیلی ویژه است حقیقت کربلا عاشورا و شهادت امام حسین(ع) و نتیجه عاشورا، سرور است زیرا غلبه حق بر باطل و پیروزی خون بر شمشیر است. امام(ع) اسلام را از دست نفاق بنیامیه نجات داد و کشتی نجات امام همه حکومتها را درنوردید و اسلام را از میان همه خطرات در آغوش گرفته و تا به اینجا رسانده و به ظهور امام زمان(عج) میرساند. عاشورا نام پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) را احیا کرده اصلاً هرکس روی کره زمین بندگی خدا میکند مدیون امام حسین(ع) است، چون اگر امام حسین(ع) نبود چیزی از دین باقی نمانده بود. پس وقتی امام حسین(ع) چنین خدمت بزرگی کرده در حقیقت سُرور قلبی دارد. در مقدمه لهوف سیدبنطاووس آمده که اگر دستور کتاب و سنت نبود که باید بر اباعبدالله(ع) گریه کرد ما مسرور بودیم ولی چون خدا دستور داده ما مکلفیم گریه کنیم. به این دلیل که حقیقت ماجرای عاشورا غلبه حق بر باطل است. حادثه عاشورا گریه و ناله دارد اما نتیجه عاشورا چیزی جز سرور نیست.
حجتالاسلام مهدوینژاد از معبر آیات «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ * فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»[3]؛ به کربلا و روضه اشاره کرد و گفت: امام حسین(ع) در روز عاشورا هرچه به ساعات آخر نزدیک میشدند صورتشان برافروختهتر و شکوفاتر میشد. بعضی از شهدای ما بعد از شهادتشان لبخند زدند، بعضی با لبخند شهید شدند. شب عاشورا برخی اصحاب امام حسین(ع) میخندیدند، به مرگ لبخند میزدند. وی این شادیها و نشاط و نورانیت وجه امام حسین(ع) را ناشی از حاصل شدن وصل دانست. و با مصیبت شهادت حضرت علیاصغر(ع) سخنانش را به پایان برد.
[1]. تغابن، آیه 14.
[2]. کنز العمال، ج 1، 170.
[3]. آل عمران، آیات 169 و 170.